۱۳۸۷ خرداد ۷, سه‌شنبه

پاکستان: سکوی پرش یا پرتگاه سقوط؟



با پیوند خوردن نام پاکستان در قاموس جغرافیایی جهانی به عنوان یک کشور مستقل، آمریکا به مثابه بزرگترین قدرت اقتصادی، نظامی و سیاسی، بی درنگ ازین هویت ساختگی حمایت کرد. چراکه در جستجوی جای پا برای نزدیک شدن به آسیای مرکزی بود، که در مجاورت حریف دیرینه اش قرار داشت. بنابراین گسترش دامنه ی کمونیسم در منطقه و نظام های تحت حمایت شوروری، باعث گردید که آمریکا برای جلوگیری از گسترش این دامنه به آبهای گرم، با علاقه ای وافر از پاکستان به عنوان نماینده ی خود در منطقه حمایت کند. به همین منظور بر پاکستان فرصت داد تا با تبدیل شدن به یک قدرت هسته ای، آینده ی خود در جغرافیای جهانی را تضمین کند. با عضویت پاکستان در پیمان هایی نظیر سیتو وسنتو، مهر تایید بر دوام حمایت ایالات متحده بر این کشور حک گردید.
مبارزه در برابر کمونیسم
محمد علی جناح که به عنوان" پدر ملت" پاکستان شناخته می شود حتی قبل از بدست آوردن استقلال این کشور از بریتانیا، برای مقامات رسمی آمریکا گفته بود که ممالک اسلامی برای ایستادگی و مقاومت در برابر تهاجم قشون سرخ، به حمایت آمریکا نیاز دارند.با عقد موافقتنامه ٣۵ ساله آمریکا برای مقابله با بحران غذایی پاکستان در سال ١۹۵٠(١٣٢۹) و همچنین موافقتنامه کمک های دفاعی در سال ١۹۵٤(١٣٣٣) با این کشور، پاکستان به عنوان خط اول مبارزه در برابر کمونیسم شناخته شد. ولی "ضیاالحق" به دلیل نا چیز بودن مقدار، این کمک را رد نمود. با ارسال نخستین کمک میلیارد دالری آمریکا برای پاکستان که بیشتر در عرصه ی نظامی برای این کشورتهیه دیده شده بود، "ژنرال ایوب خان" فرمانده ارتش پاکستان گفت که کشورش در منطقه به عنوان "بزرگترین متحد آمریکاست" و این اتحاد پایدار خواهد ماند. کمک های تسلیحاتی ایالات متحده آمریکا برای پاکستان تا زمانی ادامه پیدا کرد، که هند و پاکستان در جنگ کشمیر در سال ١۹٦۵ (١٣٤٤) به جان هم افتادند. همزمان با آغاز این جنگ، آمریکا تحریمات تسلیحاتی خود بالای هند و پاکستان را وضع کرد. این موضوع سبب شد، که روابط ایالات متحده و پاکستان برای زمان کوتاهی به حالت رکود درآید.همزمان با قطع کمک های تسلیحاتی از جانب ایالات متحده آمریکا برهند، این کشور با یک چرخش کمک های اتحاد جماهیرشوروی به خود را جلب کرد. این اقدام موجب آن گردید، که آمریکا در پی حمایت دوباره از پاکستان برآید. یعنی کشوری که در د ست نظامیان و آبستن حوادث بود.
از دست یابی به سلاح، تا مسابقه تسلیحاتی پاکستان
در سال ١۹٧٤ (١٣۵٣) هندوستان با یک آزمایش اتمی، آغازگر نخستین مسابقه تسلیحات اتمی در جنوب آسیا شد. این درست زمانی بود که پاکستان اقدام به دست یابی به سلاح اتمی را بوسلیه ی عبدالقدیر خان -که به عنوان پدر بمب اتم در پاکستان شناخته می شود-، در برابر رقیب منطقه ای خود ا آغاز کرده بود. لذا زمزمه های دست یابی این کشور به بمب اتم، به گوش می خورد. در سال ١۹٧٩ (١٣۵۸) با نشر گزارش سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در مورد تلاش پاکستان برای دست یابی به سلاح اتمی، ایالات متحده کمک ۸٠ ملیون دالری خود برای آن کشور را قطع کرد. اما قطع کمک ها مقطعی بود. چراکه پس از تجاوز اتحاد جماهیرشوروی بالای افغانستان، رییس جمهور کارتر پیشنهاد کرد که کمک ها بر پاکستان از سر گرفته شود.این کمک ها تا زمان به قدرت رسیدن رونالد ریگن در سال ١٩۸١ (١٣٦٠) ادامه پیدا کرد. تا اینکه بر اثر ازدیاد کمک های تسلیحاتی ایالات متحده و عربستان سعودی برای سازمان استخبارات پاکستان که مصروف کمک به نیروهای می شد که در برابرقشون سرخ می جنگیدند، اتحاد جماهیرشوروی مجبور به ترک افغانستان گردید.حکومت آمریکا این مساله را تا زمانی نادیده گرفت، که کنگره این کشور خواستار قطع کمک ها برای پاکستان گردید. کنگره برای کاخ سفید نوشت "پاکستان در دو قدمی دستیابی به بمب اتم قرار دارد"، و باید جلویش را گرفت. با این حال رییس جمهور ریگن برای کنگره تضمین داد که پاکستان تا ختم دوره ریاست جمهوری وی، به بمب اتم دسترسی پیدا نخواهد کرد. درست در میانه های سال ١٩٩٠ (١٣٦٩) بود که ایالات متحده با اطلاع از دسترسی پاکستان به فناوری تسلیحاتی از چین، روابط خود با پاکستان را سردترنمود. در سال ١۹۹٨ (١٣٧٧) در پی یک سری آزمایش های هسته ای هند، پاکستان نیز نخستین آزمایش هسته ایش را انجام داد. دولت ایالات متحده به رهبری کلینتون به این دو کشور هشدار جدی داد، و دستور تحریم آنها را صادر کرد. اما بعدا از برخی ازین تحریم ها چشم پوشی نمود. این اقدام مورد انتقاد شدید مخالفین آمریکا قرار گرفت. اما دولت کلینتون از عملکرد خود دفاع کرد. در این پیوند "فیلیپ جی کرولی" مشاور ویژه رییس جمهور کلینتون در امنیت ملی خاطرنشان کرد، که رفتار ایالات متحده در زمان صدور تحریم ها علیه پاکستان اجباری بود. وی گفت: "اگر تحریم ها ادامه یابد ما نسل جدیدی را که در آینده رهبری ارتش پاکستان را برعهده خواهد داشت، از دست خواهیم داد"
نسل جدید ناخلف
چنان به نظر می رسد که محاسبه ی دولتمردان آمریکایی برای سپردن قدرت برای نسل جدید ارتش که پرویز مشرف از برجسته ترین ستون های آن می باشد، دقیق و حساب شده نبوده است. این اشتباه راهبردی در حال حاضر آمریکا را در قبال متحد سنتی اش، در وضعیت دست پاچگی قرار داده است. چراکه چنان به نظر می رسد که نسلی که آمریکا برای رشد آن در بدنه های ارتش و ساختار نظام قربانی های زیادی را پذیرفت، مشتری سودای خامی بوده است. زیرا حالا پرویز مشرف در بیانیه خود می گوید: "من از طرفداران سرسخت گذار آرام به سوی دموکراسی در پاکستان هستم. ولی هر کس یا کشوری که با این کار مخالفت کند، در مقابلش قرار خواهم گرفت." دیگر که سفر "جان نگروپونته" معاون وزیر خارجه ی آمریکا به پاکستان، نشانگر برآشفتگی بوش بر مشرف می باشد. ولی مشرف به پونته فهماند که وضعیت فوری که از سوم نوامبر (دوازدهم آبان) در پاکستان اعلام گردیده، شریست که خیر خودش در آن می باشد. لذا در حالی که ایالات متحده گمان می کرد با پیاده شدن "بینظیر بوتو" به خاک پاکستان توانسته با موفقیت قدرت را میان او و مشرف تقسیم کند، اما به نظر می رسد که اینک از به نتیجه رسیدن پیوند جدید نومید شده است. این در حالیست که جو ضد آمریکایی حالا در میان نخبگان پاکستانی هم رخنه کرده است. از سوی دیگر گزینه کنار آمدن مشرف با "مولانا فضل الرحمن" و همدستانش که از امارت اسلامی سخن می گویند، برای این ژنرال یکه تاز باقی مانده است. یعنی گزینه ای که مشرف در مورد حفظ آن برای امروز خود، هزینه ی زیادی را به مصرف رسانیده است. چراکه با وجود اینکه برای مبارزه با هراس افگنی (تروریسم) هزینه مالی هنگفتی از آمریکا دریافت کرده، اما با گذشت هر روز پایه های بنیاد گرایی درآن کشور را تقویت نموده است. کارشناسان سیاسی بدین باورند که با کنار گذاشتن مشرف به عنوان یک فرد و جلب حمایت توده ها در پاکستان از جانب آمریکا، پاکستان در سکوی پرش قرار خواهد گرفت. اما در صورت کنار آمدن آمریکا برای ادامه ی کار با وی به عنوان رییس جمهور پاکستان که لبه بران دیکتاتوری اش را به نمایش بگذارد، این کشور به پرتگاه سقوط خواهد رفت.
این مطلب را روی سایت واشنگتن پریزم بخوانید

هیچ نظری موجود نیست: