۱۳۸۷ مرداد ۶, یکشنبه

راز های خوابیده در قتل خبرنگار بی بی سی در افغانستان

عبدالصمد روحانی فرزند حاجی ملا دوست محمد که برای بخش خبری برنامه های "بی بی سی برای افغانستان" (دری/پشتو) در هلمند کار می کرد" 16 جوزای سال 1387خورشیدی " از سوی افرادی که هویت شان تاهنوز ناشناخته مانده است ربوده وبه قتل رسید.درست یک روز پس از ربوده شدن، جسد روحانی در حومه شهر لشرگاه ولایت هلمند در حالی که بی رحمانه به قتل رسیده بود دریافت گردید . جسد پیداشده روحانی که گلویش تا اندازه ی بوسیله ی کارد بریده شده بود حکایت از تکرار شیوه قتل اجمل نقشبندی خبرنگار افغان را داشت که سال پیش به وسیله ای افراد گروه طالبان در همین ولایت سربریده شد.
تهدید های پیش از مرگ
عبدالصمد روحانی پیش از کشته شدن به گفته نزدیکانش بار ها ازجانب افراد ناشناس تهدید به مرگ شده بود یکی از نزدیکان آقای روحانی میگوید :" روحانی شبی "٢٥" دقیقه با یکی از افراد طالبان صحبت می کرد و او برایش در مورد نشر گزارشی که آمار بلند کشته های طالبان را نشان می داد هشدار می داد. طالب در تیلفون برای روحانی می گفت که چرا در گزارش خود از رقم بلند کشته های طالبان یاد کرده است روحانی برایش گفت که انعکاس حقیقت وظیفه من است و باید من اینکار را می کردم و سخنگوی شما هم آنرا تائید کرده است و من همچنان کشته های دولت را نیز یاد می کنم،طالب برایش گفت تو نباید ما را با کفار و دولت تحت حمایت آمریکایی ها مقایسه کنی ".به گفته" حضرت محمد" برادر بزرگ روحانی "ملا قاسم" یک تن از فرماندهان معروف گروه طالبان در هلمند به روحانی دستور داده بود تا "٥٠ هزار" افغانی برایش ارسال کند زمانی روحانی از او پرسید که چرا باید این پول را بپردازد، ملاقاسم گفت:" تو باید برای مجاهدین کمک کنی و اگر حاضر به پرداخت پول نباشی بعد نتیجه اش را خواهی دید"."حضرت محمد" برادر روحانی به یاد می آورد که صمد روحانی در پاسخ به "ملا قاسم" از فرماندهان طالبان در هلمند گفته بود که خداوند انسان را یک روز آفریده و یک روز هم خواهد گرفت و هیچ نیازی برای پرداختن پول برای زنده ماندن ندارد.گفته می شود تهدید هایی که در راه کار روحانی وجود داشت او را خیلی محتاط کار ساخته بود. به گفته یکتن از نزدیکان آقای روحانی کسی که همه روزه با او دیدار داشته وخود نیز خبرنگار می باشد اوحتی برای رفتن به نزدیکترین نقاط شهر کوشش می کرده است تا همراهی را با خود داشته باشد دوست روحانی که نخواست نامش فاش شود می گوید":مثلا برای من می گفت لالا وقت دارید تا به میله با هم برویم حتی به رییس اطلاعات و فرهنگ ولایت هلمند(که دوست شخصی اش بود) تماس میگرفت و می پرسید که آیا مناسب است تا جایی که تصمیم دارد بروند یا نه".دو روز پیش از مرگش که قرار بود جمعی از خبرنگاران برای تهیه گزارش به شهرستان "گرمسیر" که کمکهای سازمان جهانی "صلیب سرخ" به مردم محل توزیع می شد برود. روحانی به نسبت مشکلات امنیتی از رفتن سرباز زده بود او در برابر شوخی یکی از خبرنگارانی که برایش گفته بود" بز دل" هستی گفته بود :" بلی من می ترسم چرا که مطمئن نیستم که با رفتن به گرمسیر آیا باز خواهم گشت یا نه، بزرگترین چهره های دولتی درین مناطق کشته شد اما هیچ کس حتی سراغ شان را هم نگرفت و من باور دارم که اگر من را هم روزی چیزی شود تنها به خود من خواهد بود و برای اینکه من خانواده و فرزندان دارم باید محتاط جان خود باشم"."حضرت محمد" برادر روحانی می گوید که او همیشه ساعت 5 عصر در منزل می بوده و کوشش می کرد که پس از ساعت 5 عصر از منزل خارج نشود.
چگونگی قتل
عبدالصمد روحانی در هلمند به دریافت نخستین خبر معروف بوده است ، او نخستین خبر ها را دریافت کرده و به دسترس خبرنگاران دیگر قرار می داد. کمتر زمانی او خبر را از دیگر دوستانش دریافت کرده است. ریاست اطلاعات و فرهنگ هلمند خبر نشست ها و رویداد های خبری خود را بیشترینه از طریق روحانی به دسترس دیگر خبرنگاران در هلمند قرار می داده است .یک تن از خبرنگارانی که ساعت" ٨ صبح" یک روز پیش از کشته شدن روحانی تماسی از او دریافت کرده و به کنفرانس دعوت شده است می گوید": روحانی با من تماس گرفت و گفت که ١٠صبح به فرودگاه هلمند در"لشکر گاه" باشم که قرار است مقداری مواد مخدر به آتش کشیده شود".این دوست آقای روحانی که به دلایل شخصی نخواست هویت اش فاش شود و روز پیش از کشته شدن روحانی تا آخر روز با او در تماس بوده است می گوید روحانی با ترک فروگاه هلمند که برای تهیه گزارش به آنجا با خبرنگاران رفته بود ساعت 12:00 چاشت به سوی منزل روان گردید.دوست روحانی می افزاید": روحانی نزدیک به 3:30 دقیقه پس از چاشت برادر و خواهر خود را به ایستگاه بس های شهرستان "مرجه" در غرب شهر لشکر گاه در 50 متری منزلش برد که پس از برگشت از آنجا با یکی از همکلاسی هایش به کلاس انگلیسی که تازه آغاز کرده بود رفت ( به گفته خانواده روحانی دفتر بی بی سی در لندن به او وعده داده بود که اگر زبان انگلیسی را بیآموزد به لندن دعوتش خواهند کرد). هرچند دولت افغانستان بویژه مقام های دولتی هلمند می گویند که روحانی با انتقال خواهر و برادرش به شهرستان "مرجه" برنگشته است. خبرنگاری که تا نزدیک های شام یک روز پیش از مرگ روحانی او را دیده است آخرین دیدارش راچنین بیان می کند:" ساعت ٥:٣٠ عصر از کلاس انگلیسی "روشان" برگشته بود و یکی از همکلاسی هایش را به داروخانه ی "ایوبی" (ایوبی درملتون) با خودروی خود رسانید".خبرنگار (آی،دبلیو،پی ، آر) در هلمند می گوید که روحانی نزدیک به 6:00 شام به وقت محلی با او تماس گرفته و نشانی تانک تیل دولتی(پمپ بنزین) را می پرسیده است خبرنگار آی دبلیو پی آر می افزاید:"روحانی نزدیک به ساعت 6:00 شام با من تماس گرفت پرسید، آدرس (نشانی) تانک تیل دولتی را بلد هستی ؟ من برایش آدرس دقیق تانک تیل دولتی هلمند را دادم از من تشکر کرده خدا حافظی کرد".خبرنگار آی دبلیو پی آر که در جستجوی جسد روحانی با خانواده و دوستان او همکاری کرده است می گوید": یک روز پس از دریافت جسد روحانی زمانی به تانک تیلی که روحانی نشانی آنرا از من پرسیده بود مراجعه کردم مالک تانک تیل که از دوستان من است و مصروف خرید و فروش تیل در آنجا بود برایم گفت، بلی روحانی شام روز پیش به اینجا آمده بود"."کوچی" همسر عبدالصمد روحانی که یک سال پیش با او ازدواج کرده و فرزندی از او دارد می گوید": ساعت ٣:٠٠ همان روز (یک روز پیش از پیدا شدن جسد روحانی) دو مس کال(تماس نا موفق) به تیلفون ام از شماره روحانی رسیده بود اما بدلیل اینکه مصروف بودم نتوانستم در همان لحظه به آنها پاسخ دهم و حدود ٢٠ دقیقه بعد زمانی تلاش کردم تا با روحانی تماس گیرم شماره اش قابل دسترس نبود". کوچی در مورد اینکه چه زمانی تصمیم گرفت تا با دوستان و نزدیکان روحانی برای جستجو تماس گیرد می گوید:"روحانی تا ساعت ٩ شب برنگشت، به خانم یکی از دوستان روحانی "احمد شاه پاسون" تماس گرفته و از برنگشتن روحانی به او خبردادم و از او پرسیدم تا ازاحمدشاه بپرسد که آیا سراغی از روحانی ندارد".پس از اطلاع یافتن دوستان روحانی مقام های دولتی بوسیله ی دوستان و نزدیکان آقای روحانی در جریان گذاشته شدند و جستجو برای دریافت روحانی پس از 9 شب آغاز می شود تا اینکه فردای روز نا پدید شدن عبدالصمد روحانی نزدیک به ٤:٣٠ دقیقه پس ازچاشت "عزیز احمد شفیع" خبرنگار تلویزیون بی بی سی در هلمند تماسی در یافت می کند که برایش نشانی جسد آقای روحانی رامیدهد درین تماس برای شفیع گفته می شود:"شما خبرنگار بی بی سی هستید "شفیع" می گوید بلی ، سپس برایش گفته می شود که جسد روحانی را از "هدیره بولانه " که ویرانه ای درحومه شهرمی باشد به دست بیاورد".شفیع می گوید تا اینکه در مورد هویت شخص تماس گیرنده پرسیدم گوشی را گذاشت و درست زمانیکه در نزدیکی جسد روحانی رسیده بودم بار دیگر تماسی دریافت کردم که تاکید می کرد آیا جسد راپیدا کردی که شاید از مکان نزدیکی که توانایی دید مرا داشت برقرار گردیده بود.
عبدالمصد روحانی را کی کشت ؟
طالبان
نخستین زمزمه ها پس از کشته شدن عبدالصمد روحانی از دست داشتن طالبان در قتل او بلند گرفت دولت افغانستان با انتشار اعلامیه ی گفت که تحقیقات آنان نشان می دهد که روحانی بوسیله ی افراد شورشی طالب به قتل رسیده است اما سخنگویان طالبان در تماس با رسانه ها مسولیت قتل او را بر عهده نگرفته اند. یک تن از سخنگویان طالبان در تماس با رسانه های محلی در هلمند گفته است که روحانی با آنان رویه خیلی عالی داشته و از مرگ او ابراز ناخشنودی کرده اند. طالبان حتی برای رسانه های محلی هلمند وعده داده اند که اگر آنان قادر به شناسایی عاملین قتل روحانی گردند آنان را به سزایی اعمال شان خواهند رساند، در عین حال سخنگویان طالب از گفتگو های روحانی با "ملا عبدالرازق" مشهور به "ملا ساتول" ملا قاسم" و شماری از فرماندهان محلی اینگروه یاد کرده و گفته اند که اگر آنها قصد کشتن روحانی را می داشتند شاید برایش فرصت نمی دادند تا با آنها دیدار کرده و گفتگو را انجام می داد.
رهزنان
پس از آنکه قاتلین خودرو و دوسیت موبایل(تیلفون همراه) روحانی را پس از کشتن اش با خود بردند زمزمه دست داشتن دزدان در مرگ روحانی نیز مطرح گردید شماری بدین باورند که شاید روحانی با مقاومت در برابر رهزنان از سوی آنان کشته و خودرو و دیگر اجناس قیمت بهایش را باخود برده باشند.
قاچاقبران مواد مخدر
گفته می شود روحانی یک سری ازگزارش هایی را از طریق رادیو "بی بی سی" به نشر سپرده است که در آن از قاچاقبران مواد مخدر یاد شده و سبب نا راحتی آنان گردید ه است. خبرنگاران مستقر در هلمند بدین باورند که این احتمال به قوت وجود دارد که طالبان با کشتن روحانی شاید برای دیگر خبرنگاران هشدار پرداختن به این موارد را داده و برای جلوگیری از نشر گزارش های که قاچاقبران مواد مخدر از آن متضرر می شود این اقدام انجام یافته باشد.
مقامات مفسد دولتی
با تقرر گلاب منگل به صفت والی ولایت هلمند، آقای منگل برای پاک کاری دستگاه دولتی (هلمند) از وجود فساد در مقامات رده اول که در فساد اداری شریک هستند دست به کار گردید. آقای منگل درین زمینه روابط خود با روحانی را که خبرنگار با سابقه و آگاه از مسایل هلمند بود بر قرار کرد( گفته می شود روحانی نیز برای شناساندن مقامات رده اول که در فساد اداری دخیل هستند به والی ولایت هملند وعده همکاری داده بود)به گفته یکی از نزدیکان آقای روحانی که نخواست نامش فاش شود روحانی درین مورد چندین بار با آقای گلاب منگل دیدار و صحبت های داشته است. دوست روحانی می افزاید :"او گفته بود که شماری از روسای دولتی که در فساد دست دارند را برای والی معرفی خواهد کرد و همچنان روحانی گفته بود که از والی هلمند خواهد خواست تا آنعهده از افرادی که صادقانه کار می کنند را تقدیر کند ،روحانی به عنوان نمونه از "ریس احصایه ولایت هلمند" یاد کرده گفت که باید از او تقدیر شود".
این احتمال که روحانی بوسیله مقامات دولتی به قتل رسیده است به قوت باقی است. به عنوان نمونه مکانی که جسد روحانی ازآنجا بدست آمد به گفته شاهدان عینی یک سری از صحنه سازی های در آن به چشم می خوردکه مساله را پیچیده تر می سازد به عنوان نمونه در محلی که جسد روحانی از آنجا پیداشدچند گلوله شلیک شده و سوخته های سیگار در کنار جسدش وجود دارد که نشان دهد قتل در همین محل صورت گرفته است.(درحالی که گفته می شود قتل در جایی دیگری صورت گرفته است)همچنان به گفته یک تن از خبرنگارانی که در نخستین لحظات پیدا شدن جسد روحانی به آنجا رفته بود پولیس در نخستین لحظات رد یابی زمانی می خواهد ثابت کند که نوع عراده که جای تایر آن در نزدیکی جسد روحانی به جا مانده بود چه است می گوید که نوع عراده رنجر(عراده جات مخصوص پولیس افغانستان ) بوده است اما زمانی فرمانده امنیه به او هشدار می دهد که از دادن جزئیات خود داری کند سرباز جزئیات دیگری درین رابطه نمی دهد.
این مطلب را روی سایت واشنگتن پریزم بخوانید

۱۳۸۷ تیر ۲۰, پنجشنبه

مبارزه با تروریسم بخش سوم: نقش مردم در حمایت از طالبان چیست؟

"حاجی عمر" رهبری طالبان را در وزيرستان جنوبی به عهده دارد. وی در سال ۲٠٠٤ (١۳۸۳) بعد از کشته شدن "نيک محمد" رهبر سابق طالبان پاکستانی به دست نيروهای ائتلاف در افغانستان، جانشین او شد. عمر گفته است که آنها با دولت پاکستان قرارداد کرده اند که با حکومت مرکزی اين کشور جنگ نکنند، اما به نبرد عليه نيروهای خارجی در افغانستان ادامه دهند. اين جنگسالار پاکستانی در مصاحبه با گزارشگر پشتوی بی بی سی اظهار داشته که تا وقتی نيروهای خارجی (آيساف و ائتلاف بين المللی) در افغانستان حضور دارند، او و همرزمانش به "جهاد" عليه اين نيروها ادامه خواهند داد. وی همچنين اين خبر را تاييد کرد که جنگجويانی از مناطق قبايلی پاکستان، در کنار طالبان در افغانستان حضور دارند. او در بخش ديگری از اين گفتگو خاطرنشان کرد که همان طور که آمريکا، بريتانيا و پاکستان متحد شده اند، افراد طالبان نيز در مناطق قبايل آزاد پاکستان با افرادی که او آنها را "مجاهد و طالبان افغان" خواند، اتحاد کرده اند. وی در این پیوند گفت: "کسانی که با ما می جنگند، ما هم با آنها می جنگيم."عمردر مورد اين اظهار نظر گزارشگر پشتوی بی بی سی که "پاکستان نمی خواهد جنگجويان پاکستانی در افغانستان بجنگند"، گفته است: "ما به خواست حکومت پاکستان عمل نمی کنيم، بلکه بر اساس اسلام و شريعت رفتار می نمایيم. بر اين اساس، ما در هر کشوری خواهيم جنگيد." وی در بخش ديگری از اين مصاحبه گفته است، در بين جنگجويان طالبان شمار زيادی از جنگجويان پاکستانی پشتون تبار مشغول نبرد هستند. او همچنین اظهار داشته که از زمان مبارزه با شوروی سابق در افغانستان، افرادش همچنان مسلحند و اکنون هم از همان پايگاه های زمان شوروی استفاده می کنند.این فرمانده طالبان پاکستانی در پاسخ به اين پرسش که آيا مستقر شدن ارتش پاکستان در مرز اين کشور با افغانستان، فعاليت طالبان پاکستانی را محدود نخواهد کرد، گفته است: "هيچ نيرويی ما را از رفتن به افغانستان باز نخواهد داشت. راه های زيادی وجود دارد، که می شود پنهانی به افغانستان رفت." (١)

همچنان طالبان در درون مرزهای افغانستان نیز، پایگاه های مردمی دارند. این پایگاه ها بیشتر در مناطق جنوب افغانستان می باشند. یک تن از باشندگان هلمند در جنوب افغانستان می گوید: "کسانی درین مناطق هستند، که طالبان را حمایت می کنند. این کار درست همانند زمانی است که مردم از مجاهدین افغان که در برابر روس ها می جنگیدند، پشتیبانی می کردند. به طور مثال زمانی طالبان به یک مسجد وارد می شوند تا شب را آنجا گذشتانده، و روز بعد عملیات را آغاز کنند. مردم محل نه تنها به دولت افغانستان خبر نمی دهند، که برای آنها نان شب و چیزی برای خوردن صبح نیز به مسجد می فرستند. همین، نوعی حمایت است." "ژان ماری گينو" معاون دبيرکل سازمان ملل متحد در امور حفظ صلح، تاکيد کرد: "برغم تلاش های انجام شده، هنوز بسياری از عوامل ناامنی و بی ثباتی در افغانستان باقی هستند." وی ريشه اين ناامنی ها، حملات تروريستی و عمليات نفوذ از مرز پاکستان را، توسط افراد مظنون به عضويت درطالبان و القاعده، و ساير پيکار جويان دانسته است. "فليپو گراندی" کمیسیونر عالی امور پناهندگان سازمان ملل در افغانستان نيز با بيان اينکه علايم نگران کننده ای دراين کشور به مشاهده می رسد، هشدار داد که در جنوب افغانستان خطر و تهديد طالبان و القاعده همچنان باقی است. به طوری که آنان در حال تصرف بخش هايی از اين کشور هستند. "انتونيو مارياکوستا" رئيس دفتر سازمان ملل متحد در امور مواد مخدر و مبارزه با تبهکاری، می گويد: "به عقيدهً من قطع نظر از مسئلهً اعتياد، نبرد عليه تروريزم موفق نخواهد بود. مگر اينکه بتوانيم اقتصاد ترياک در افغانستان را تحت کنترول بياوريم. زیرا در حال حاضر اقتصاد متکی به مواد مخدر، مانند سرطان به ولايات سرايت می کند. ممکن است افغانستان دوباره سقوط کند، و اين بار در چنگ کارتل های مواد مخدر و تروريست هايی قرار بگيرد که از قاچاق آن بهره می برند. تجارت مواد مخدر افغانستان هم اکنون سالی بيش از دو مليارد دالر نصيب زارعان و قاچاق چيان افغانی می کند، و حجم معاملات سالانهً آن بالغ بر ٣٠ مليارد دالر تخمين زده ميشود." (٢)
جدا ازین، شماری از شهروندان افغان بدین باورند که در پاکستان همه از طالبان حمایت نمی کنند. "کریم الله" دانش آموز یکی از مکاتب شهر کابل می گوید: "ما می دانیم که طالبان در افغانستان و پاکستان فقط از جانب کسانی حمایت می شوند، که منافع خود را در قدرت آنها می دانند. ما می دانیم که مردم امروز در پاکستان هم از دست طالبان روزگار خوشی ندارد، و ما باید با هم شویم تا با این مشکل مشترک مقابله کنیم."شماری از شهروندان پاکستانی بدین باورند که مراکز و پایگاه های مردمی طالبان در خاک کشورشان، مدرسه های علوم دينی هستند. مدارسی که در دهه ١٩٨٠ (١۳٦٠) با کمک های مالی مذهبيون تندرو عربستان سعودی و دولت آمريکا در پاکستان (وبه عنوان مراکز آموزش و مسلح کردن هزاران مجاهد که در افغانستان با نيروهای شوروی می جنگيدند)، ظهور کردند. "هدایت" باشنده اسلام آباد پاکستان می گوید: "با خروج نيروهای شوروی از افغانستان و انحراف توجه آمريکا از منطقه، مدرسه های مذهبی به کار خود ادامه دادند. آن زمان بود که توجه پيکارجويان اسلامی که در بسياری از اين مدارس حضور می يافتند، به نبرد عليه حکومت هند بر ناحيه ای از کشمير که تحت کنترل آن کشور است، معطوف گردید. بعدا از اين مدرسه ها برای آموزش و مسلح کردن جنگجويان جوان طالبان استفاده شد، که در دهه ١٩٩٠ (١۳۷٠) بخش اعظم افغانستان را به کنترل خود درآوردند." هدایت که دانشجوی سال سوم "دانشگاه دولتی پاکستان" است، در ادامه خاطرنشان می کند: "از آن زمان تاکنون، اين مدرسه ها به مرکز تعليم پيکارجويان مسلمان بدل شده است و ملاها در آنها "جهاد" عليه غرب و حاميان آن را موعظه می کنند.".وی با اشاره به تلاش های دولت پاکستان برای نابودی این مدارس، می افزاید: "تلاش ها کم جان و ناکام بوده است. چراکه پرويز مشرف برای حفظ قدرت خود، هنوز به حمايت رهبران تندروي مذهبی متکی می باشد. با اين حال مدافعان مدرسه های دينی می گويند که اينها مراکزی برای آموزش کودکان، و ايجاد رفاه برای خانواده های فقرزده آنها هستند. نيازهای اوليه ای که به گفته ایشان، دولت به طور چشمگيری در تأمين آنها ناکام است."تخمين ها درباره شمار مدارس دينی در پاکستان متفاوت است. دولت می گويد کمتر از ده هزار مدرسه علوم دينی در اين کشور وجود دارد. اما به گفته سیاستمدارن این کشور، رقم واقعی دو برابر اين است. همچنین تخمين زده می شود، که در حدود يک و نيم ميليون کودک درین مدرسه ها تحصيل می کنند. بسياری از اين مدارس، نقش اجتماعی مهمی در جامعه پاکستان بازی می کنند. زيرا دولت در فراهم آوردن امکانات تحصيلی برای ميليون ها خانواده تهيدست ناکام مانده است. اين مدرسه ها اغلب پرورشگاه پيکارجويان توصيف می شود. اين چنين وصفی دست کم در گذشته، تا حدودی ريشه در واقعيت داشته است.تحقیقات انجام شده در مورد وضعیت کنونی در افغانستان و پاکستان نشان می دهد که کمک های زیادی به فعالیت های شورشی صورت گرفته است، که منافع پاکستان را به بهترین وجه تأمین می کنند. "قاری محمد یوسف" سخنگوی طالبان، آزادانه در مناطق کویته و چمن ایالت بلوچستان پاکستان گشت و گذار می کند. او با مطبوعات دید و وادید دارد، در مورد طالبان معلومات ارائه می کند، شماره تیلفون محلی دارد، و درمورد وقایع طالبان به خبرنگاران پاسخ می دهد. "عبید الله" فرمانده دیگر طالبان است، که از قرار معلوم ساحه فعالیت های او نسبتا محدود می باشد. افراد وی را اکثرا مهاجرین افغان در اردوگاه های پاکستان تشکیل می دهند. هریک از این افراد ماهانه ١٠ هزار کلدار معاش دارند، اما طالبان از ملا عبید الله فاصله می گیرند. "رضا بچه" یک فرمانده تازه به شهرت رسیده طالبان که در ولایت هلمند فعالیت دارد، به نشریه "آسیا تایمز" گفت: "اگر من از سرحد گذشته و به کویته بروم، مرا بزودی دستگیر می کنند. اما چرا صحبت تیلفونی قاری یوسف تعقیب، و خودش دستگیر نمی شود؟" وی با توجه به فرماندهی که در جنوب غرب افغانستان فعالیت دارد، می گوید که طالبان خرسند هستند از اینکه دستگاه مشخص پاکستانی مجددا برنامه کاری طالبان را فعالانه تنظیم می کند. آنها هیچگاهی از رهبری طالبان اوامر و دایر کتیف نگرفته اند. اما برعکس هدایات و پول شان را از دستگاه پاکستانی بدست می اورند. اداره استخبارات بریتانیا ضمن اینکه مداخله پاکستان در امور افغانستان را تائید می کند، به این باور می باشد که این دخالت شکل دیگری به خود گرفته است.این اداره، پرویز مشرف رئیس جمهور پاکستان را برای حمایت از تروریزم و افراطیت متهم می سازد. کمااینکه اداره استخبارات پاکستان "آی اس آی"، گروهی به نام "جیش المسلمین" را برای شکستن نفوذ و قدرت ملاعمر بر طالبان به میان اورده است. جیش المسلمین شبکه ای را در افغانستان تاسیس کرد. اما اکثر آنهایی که مدتی پول و آموزش زیاد به دست اورده بودند، گروه اصلی خود را ترک کرده و به طالبان مبدل شدند. دراین مقطع دستگاه آی اس آی گروه دیگری متشکل از طالبان (نیک) را تشکیل دادند، که اکثر انها از مناطق چمن و سپین بولدک جذب شده بودند. این گروه تحت رهبری "ملا عبدالرزاق" به فعالیت آغاز کرد، و برای نخستین بار با پاکستان مذاکره نمود تا زمینه متارکه مساعد گردد. تمامی این ابتکارات بدون مشورت با ملاعمر صورت می گرفت. (۳)
پانوشت ها
١- بخش فارسی بی بی سی پنج شنبه ١۷ اوت ٢٠٠٦ (٢۷ مرداد ١۳۸۵)
٢- بخش فارسی بی بی سی ٢٩ اکتوبر ٢٠٠٦ (٨ آبان ١٣٨۵)
٣- سایت خبری خ-افغان ۳ اکتوبر ٢٠٠٦ (١٢ میزان/مهر ١٣٨۵)

۱۳۸۷ تیر ۱۵, شنبه

مبارزه با تروریسم بخش دوم: حامیان طالبان کی ها اند؟

سازمان ملل متحد می گوید منابع پولی طالبان در خارج از مرز های افغانستان است. کمااینکه "تام کونیگز" نماینده وقت خاص دبير کل این سازمان درافغانستان، روز دوشنبه ١٠ ژوئيه ٢٠٠٦ (٢٠ تیر ١٣٨۵) به خبرنگاران گفت که ظاهرا فعالیت های طالبان در خارج از افغانستان دقیقا برنامه ریزی می شود، و آنها در بیرون از مرزهای این کشور منابع بزرگ مالی را در دست دارند.این نماینده سرمنشی (دبیرکل) سازمان ملل متحد در افغانستان، از جامعه جهانی خواست تا بر پاکستان فشاربیاورند تا درمبارزه برضد منابع اصلی طالبان اقدامات جدی تری بکند. آقای کونیکز همچنين گفت جامعه جهانی در گذشته طالبان را دست کم گرفته بود. اما حالا با توجه به وخامت اوضاع در برخی از ولایات افغانستان مخصوصا در جنوب، این جامعه باید درک کرده باشد که افغانستان به کمک و حمایت بیشتر و دراز مدت نیاز دارد.او در این پیوند اظهار داشت: "اگر فکر می کردیم که طالبان با شکستشان در سال ٢٠٠١ (١۳۸٠) دوباره تجدید قوا نمی کنند، دراشتباه بوده ایم. چون حالا دوباره تجدید قوا کرده اند، و کمک هايی را از راه شبکه تروریسم بین المللی دریافت می کنند. واضح است که طالبان نمی توانستند بدون کمک های مالی خارجی، دوباره سروسامان بگیرند. پس درحقیقت از خارج کمک می گیرند و سازماندهی می شوند." به گفته او باید به آشیانه های امنی که طالبان در خارج از افغانستان در اختیار دارند همان قدر توجه شود، که در داخل این کشور می شود. او در این پیوند اظهار داشت: "جامعه جهانی باید به این مورد توجه جدی کرده، و به این موضوع رسیدگی کند. جامعه جهانی باید بر پاکستان فشار بیشتر آورد، تا در مبارزه علیه تروریسم به اقدامی موثر و عملی دست بزند."(١) در حالی که دولت پاکستان نیروهای تند رو مذهبی درین کشور را حامیان گروه طالبان در پاکستان می خواند، پرويز مشرف رييس جمهور این کشور در دیدارش از افغانستان اعتراف کرد که طالبان در پاکستان وجود دارند. زیرا هرچه نباشد، اين نهضت اسلامگرا از قبايل پشتونی برخاسته که ساکن مناطق مرزی پاکستان و افغانستان هستند. اما "مولانا فضل الرحمن" دبیرکل "مجلس عمل" پاکستان در کنفرانسی در شهرلاهور گفت، که حکومت این کشور آمریکا و ممالک غربی را فریب می دهد. همچنین جنگجویان را مسلح ساخته و با آنان همکاری می نماید، تا از طریق وزیرستان پاکستان، داخل خاک افغانستان گردند. وی در عین حال اظهار داشت که پاکستان باید هویت جنگجویانی را که داخل افغانستان می گردند، افشا سازد و بیان کند که چرا به چنین کاری مبادرت می ورزد. او در این پیوند گفت: "مسئولین دولت پاکستان همچنان باید هویت آنهائی را که از وزیرستان به اردوگاه های نظامی در شهر مانسره منتقل می شوند، افشا نماید. وی همچنان خاطرنشان کرد که این منافقت است که حکام (پاکستانی) نه تنها تلاش دارند که امریکا و جهان غرب را فریب دهند، بلکه ملت پاکستان را نیز گول می زنند. او در ادامه اظهار داشت: "ما همچنان از حکام پاکستان می خواهیم تا هویت اشخاصی را که توسط موتر (خودرو)های شخصی از طریق کالی سرک وزیرستان به افغانستان منتقل می شوند، افشا نمایند. همچنان واضح سازند که کی ها سرپرستی ورود بی زحمت این اشخاص به افغانستان را به عهده دارند، و دلایل آن را توضیح دهند. به ارتباط اینکه دولت پاکستان می خواهد با گروه های جهادی همکاری نماید، و یا اردوگاه های آنها را مسدود سازد." موصوف در ادامه گفت: "ما باید به جهان به طور واضح بگوییم که به حمایت از گروه های جهادی ادامه می دهیم، و یا جلوی آنها را می گیریم. ما دیگر این منافقت را ادامه داده نمی توانیم." مولانا فضل الرحمن همچنان "شیخ رشید احمد" وزیر پیشین اطلاعات پاکستان را به راه اندازی یک اردوگاه جهادی در اسلام اباد برای تربیه (تربیت) جنگجویان در جنگ کشمیر، متهم نمود. موصوف اضافه کرد که دولت پاکستان علمای دین را متهم به بنیادگرایی و دهشت افگنی می نماید. اما علما در تأمین صلح و آرامش در مناطق قبایلی، نقش فعالی ایفا می کنند. (٢)
شماری از باشندگان پاکستانی در ناحیه ی "علی مسجد" نیز، به واشنگتن پریزم گفتند که بدون شک طالبان در بیرون از مرزهای افغانستان حامیانی دارند. "ملا اسلم بیگ" که یکی از بزرگان قومی درین منطقه خوانده می شود، در این پیوند اظهار داشت: "طالبان درینجا (پاکستان) بیشتر از طرف گروه های مسلمان که حافظ دین هستند، حمایت می شوند. در افغانستان آمریکایی ها آمده و آن کشور را اشغال کرده اند. این برای ما یعنی مسلمانانی که درین سوی مرز و برادران دینی افغانها هستیم، فرض است تا با آنها کمک کنیم. ولی من این را به قوت می توانم بیان کنم که اگر طالبان کمکی دریافت می کنند، از جانب مسلمانان است، نه دولت مشرف که خود دست نشانده آمریکایی ها می باشد." بر طبق گزارشی که احمد رشيد روزنامه نگار معتبر و معروف پاکستانی تهيه کرده، "هزاران جنگجوی طالبان اکنون در مساجد و مدارس دينی ايالت بلوچستان و صوبه سرحد پاکستان اقامت داشته، و تحت حمايت کامل احزاب حاکم منطقه و گروه های شبه نظامی پاکستانی قرار دارند. همچنان رهبران طالبان که امريکا و دولت افغانستان در پی آنها هستند، بی هيچ محوری در روستا های اطراف کويته زندگی مي کنند. این روزنامه نگار از قول وزير اطلاعات دولتی ايالتی نقل می کند که: "تنها طالبان می توانند در افغانستان دولتی واقعی تشکيل دهند." "جان لنگستر" خبرنگار "واشنگتن پست" در جريان سفر خود به پاکستان، يکی از سربازگيران و تأمين کنندگان نيرو برای طالبان را ملاقات کرده است. او نيز سفر تابستان گذشته خود همراه با ١٤ پاکستانی به افغانستان برای جنگ با نيرو های امريکايی و دولت افغانستان را، برای احمد رشید شرح داده و گفته بود: "گذشتن از مرز و رفتن به افغانستان، اصلا کار مشکلی نيست." (۳)
در اوایل دسامبر ٢٠٠١ (اواسط آذر ١۳۸٠) آمریکا ٣٩ گروه و از جمله پنج گروه تروریستی "لشکر طیبه"، "جیش محمد"، "حرکت المجاهدین"، "حرکت الجهاد اسلامی" و "الرشید" مقیم پاکستان را، تروریست شناخت. به همین سبب آنها را در فهرست گروه های تحت تعقیب قرار داد. این پنج گروه برای الحاق کشمیر هند به پاکستان مبارزه می کنند، و حامیان مهم طالبان در افغانستان محسوب می شوند. اسامی گروه ها و سازمان های که در فهرست سازمان ملل متحد به آنها اشاره شده، به این قرار است:
کمیته حمایت افغانستان (٤)
پشاور پاکستان
تاریخ شمولیت در لست القاعده و طالبان سازمان ملل ١١ جنوری/ژانویه ٢٠٠٢ (٢٢ دی ١۳۸٠)
سازمان کمک علمای پاکستان (۵)
کیتاب غر، دارالفتاح، ارشاد، نظیم آباد کراچی، پاکستان
بلاک ١۳ ای گلشن اقبال کراچی
مسجد جامعه سلیمان پارک
تاریخ شمولیت در لست القاعده و طالبان سازمان ملل متحد ٢٤ آوریل ٢٠٠٢ (۵ اردیبهشت ١۳۸١)
شرکت بین المللی الخطر (٦)
تاریخ شمولیت در لست القاعده و طالبان سازمان ملل متحد ١۷ اوت ٢٠٠۵ (٢۷ مرداد ١۳۸٤)
نشانی : گلشن اقبال بلاک ٢ کراچی، پاکستان
اسلام میرپور خاس، تندو جان محمد
بنیاد الرحمن فوندیشن(۷)
تاریخ شمولیت در لست القاعده و طالبان سازمان ملل متحد ٢٦ اوت ٢٠٠۵ (۵ شهریور ١۳۸٤)
نشانی : خانه ٢۷٩ سرک نظام الدین ١٠/١ اسلام آباد، پاکستان
شرکت الرشید (٨)
نشانی دارالفتاح نظام الدین کراچی، پاکستان
مسجد جامعه سلیمان پارک
چوک یادگار پشاور پاکستان
تاریخ شمولیت در لست القاعده و طالبان سازمان ملل ٦ اکتوبر ٢٠٠١ (١۵ مهر ١۳۸٠)
بنیاد امداد بین المللی (٩)
نشانی سرک شماره ۵٤ بخش اسلام آباد، پاکستان
تاریخ شمولیت در لست القاعده و طالبان سازمان ملل ٢٢ اکتوبر ٢٠٠٢ (١ آبان ١۳۸١)
جیش محمد (١٠)
پاکستان
تاریخ شمولیت در لست القاعده و طالبان سازمان ملل متحد ١۷ اکتوبر ٢٠٠١ (٢٦ مهر ١۳۸٠)
شرکت رابطه (١١)
خانه ٩ ای منزل دوم سرک وحدت لاهور، پاکستان
تاریخ شمولیت در لست القاعده و طالبان سازمان ملل متحد ١۷ اکتوبر ٢٠٠١ (٢٦ مهر ١۳۸٠)
جمعیت میراث امداد اسلام (١۲ )
پاکستان
تاریخ شمولیت در لست القاعده و طالبان سازمان ملل متحد ١١ جنوری/ژانویه ٢٠٠٢ (٢٢ دی ١۳۸٠)
سازمان انسانی کردن وفا (١٣)
نشانی : سرک ۵٤، فاز ٢ حیات آباد پشاور، پاکستان
تاریخ شمولیت در لست القاعده و طالبان سازمان ملل متحد ٦ اکتوبر ٢٠٠١ (١۵ مهر ١۳۸٠)
ولی سازمان ملل متحد می گوید، تا هنوز شماری ازین مؤسسات به کمک به نیروهای طالبان می پردازند. مثلا "کرس الکسندر" مأمور عالیرتبه این سازمان در امور افغانستان در ١٠ ژوئیه ٢٠٠٦ (٢٠ تیر ١٣٨۵) گفت: "اگر حملات شورشی ها در سال آينده دو برابر سال جاری گردد و تعداد بيشتری از فرماندهان و افراد جنگ ديده از مرز گذشته و به افغانستان داخل شوند، سوالات زيادی مطرح خواهد شد. (زیرا) تلفات جنگی امسال، سه برابر میزان سال گذشته شده است." وی افزود: "ما با مشرف ملاقات نمودیم، و او با ما موافق بود که طالب سازی برای کشورش و افغانستان هردو مضر است. او نیز به نوعی درگير جنگ با طالبان می باشد.جان مسئله اين است که آنها (دولتمردان پاکستان) بايد وادار شوند تا عليه طالبان اقدام نمايند، که از کويته به حملات عليه افغانستان دست می زنند. برداشت من اين می باشد که هر وقت پاکستانی ها متهم می شوند که به اکثريت اعضای رهبری طالبان پناه می دهند و زمينه آموزش نظامی را برای آنها فراهم می آورند، سر و صدای زيادی راه می اندازند، هر چيز را انکار می نمایند، خواهان دلايل و شواهد می شوند، و افغان ها را متهم می کنند که قادر به بهبود وضعيت در داخل کشور خود نيستند. اما شواهد انکار ناپذيرند. بنابراین واقعيت اين است که ديگر در مورد شواهد صحبت نمی کنيم. ما در اين مــورد سخن می گویيم، که بايد چه بکنيم و کار را چطور انجام دهيم." او در ادامه گفت: "بيائيد بی پرده حرف بزنيم. همه عوامل بی ثباتی و حتی قسمت اساسی آن در سرزمين افغانستان وجود نداشته، و افغان ها به آنها کنترلی ندارند. طالبان در سال ٢٠٠١ (١۳۸٠) از قدرت کنار زده شدند، ليکن ساختار رهبری آن ها دست ناخورده باقی ماند. این رهبری به پاکستان انتقال نمود. آن ها به کارهای خود سر وسامان دادند. یعنی همانهایی که يک گروه نامنظم و از هم پاشيده بودند، در بين سال های ٢٠٠١ و ٢٠٠٢ (١۳۸٠ و ١۳۸١) در اختفا به سر می بردند. اما به خاطر اينکه کسی آنها را بازداشت نکرد و در محيط جديد با ایشان مقابله ننمود، خود را منظم ساخته و اکنون نيرومندتر شده اند. اینک تلاش آنها برای سازمان دادن شورش از ورای مرز، دادن آموزش به بمب گذاران و راه اندازی عمليات انتحاری در افغانستان که در گذشته در اين کشور سابقه نداشت، نسبت به سال ٢٠٠۳ (١۳۸٢) شديد تر شده است. اين يک چالش جدی می باشد." الکسندر همچنین خاطرنشان کرد: "در سال ٢٠٠۵ (١۳۸٤) در حدود ٩۷٠ تن از نيروهای غير نظامی، پوليس، قوماندان های محلی و طالبان کشته شدند. اما در نيمه اول سال ٢٠٠٦ (١۳۸۵) تلفات به ١٦٠٠ تن بالا رفته است، و ميزان آن سه چند تلفات سال گذشته می باشد. ما پيش بينی مي کرديم، که جنگ صورت می گيرد و شورشی ها فعال می باشند. اما فکر نمی کرديم عمليات تا اين حد شديد و تلفات بالا باشد."(١٤)
ولی مقامات پاکستان این ادعا را که طالبان از جانب دولت این کشور حمایت می شوند، به شدت رد می کنند. شماری از باشندگان پاکستانی ناحیه ی پیشاور هم باور دارند که طالبان از جانب گروه های عرب و خارجی که در مناطق سرحدی پاکستان مسکن گزیده اند، حمایت می شوند. "باز محمد" خود را اهل ایالت سرحد پاکستان معرفی می کند، به زبان پشتو تسلط کامل دارد و فروشنده یکی از دکاکین کارخانو می باشد. او می گوید: "اینجا شماری از مجاهدین عرب را می بینم، که می آیند و به راحتی اسلحه خرید می کنند. این اسلحه را آنها چی می کنند؟ کجا می برند؟ معلوم است که یا به طالبان پاکستانی می دهند که در برابر دولت پاکستان بجنگند، و یا هم برای طالبان افغان می فرستند تا به جهاد ادامه دهند." اما یکی دیگر از باشندگان پاکستانی که در نزدیکی بازار کارخانو زندگی می کند، می گوید: "درمار كيت (بازار)هاى پشاور جائيکه تجارت اموال قاچاقي صورت می گيرد، هركس می تواند هر چيزى را كه خواسته باشد از دوا و سلاح گرفته تا کولر، بدست آورد. اگر پشاور را منطقۀ خارج از کنترول بدانیم، پس ماركيت هاى كارخانو و باره جائيست که پوليس در مورد آن آگاهی داشته، ولی نمی خواهد مداخله کند. اين ماركيت ها در مناطقى واقع هستند، كه تحت تسلط قبايل پشتون می باشند. تاجران می توانند بطور آزاد به هر دو طرف که فقط چند کيلومتر از مرز افغانستان فاصله دارند، رفت و آمد کنند." هنگامی که از يکی از افسران در رابطه به تلاش های پوليس جهت خاتمه دادن اين چنين تجارت پرسيدم، گفت: "پوليس همیشه در تعقيب قاچاقبران است، تا آنان را به زندان بيندازد. اما در مورد مردم محل كه دوکان ها دارند، هيچ نوع پلانی (طرحی) وجود ندارد. مناطق قبايلی شمال پاكستان از اطراف شهر پشاور آغاز می شود. آزادیی را كه مخالف استعمارگر برتانوی به مردم اين مناطق داده بود، تا فعلا از بين نرفته و دولت پاكستان نيز با تعقيب همان عنعنه کمتر مداخله کرده است. طبق موافقه، مردان قبايلی خارج از قوانين پاکستانی عنعنات خويش را پيش می برند. انتقال سلاح که رسمآ در پاكستان غير قانونی می باشد، بخش همان عنعنه بوده که مارکيت ها داراې دوکان های اسلحه می باشد." یک تن از دوکان داران در کارخانو جمعه گل زازی می گوید: "بعضې ازین سلاح ها در همین مناطق قبايلی ساخته می شوند. آنها همان نشان ها و ارقامی را دارند، كه سلاح هاى خارجى می داشته باشند. قيمت يک كلاشينكوف (ای کی ٤۷) که دقیق مانند اسلحه روسی ساخته شده است، ٣ هزار كلدار پاكستانى يا ۵٠ دالر امريكايى است. قیمت سلاح ساخت قبایل، نصف بهای سلاح اصلی می باشد." وی سپس با اشاره به سلاح (ای کی ٤۷ ) ساخت روس، ادامه می دهد: "قیمت این سلاح ٦ هزار کلدار پاکستانی است." انواع مختلف سلاح های ديگر نيز، درين مناطق بدست می آيد. در عین حال با وجود آنکه فروش مواد مخدر غيرقانونی می باشد، ولی درمار كيت هاى مذكور تجارت آن نيز عام است.این در حالی است که پاكستان در سال ١٩٩٠ كشت كوكنار را در كشورش ممنوع قرار داد، و در نتيجه حمايت جهانى را حاصل نمود. "محمد عارف" که تاجر مواد مخدر می باشد، با اشاره به مناطق قبايل نشين بين مرزی پاکستان می گويد: "ترياک در افغانستان کشت می گردد، و در منطقۀ تيرا به هيروين تبديل می شود". وى همچنان می افزايد در تيرا فابريکه هایی وجود دارد، كه مواد مخدر به ماركيت ها و از آنجا به جاهاى ديگر انتقال می گردد. "گل نور شاه" در باره این مارکيت اظهار می دارد، که مواد مخدر بدون هیچ مشكل از يكجا به جاى ديگرى منتقل می گردد. همچنان این مواد از ماركيت هاى مذکور به تاجكستان، تركيه، ايران، روسيه و ممالك ديگر انتقال می گردد، و پول به دست آمده بیشتر برای تقویت اسلام و حمایت از نیروهای طالبان فرستاده می شود. این پول برای آن به طالبان فرستاده می شود که ابتدا در نگه داری کشت تریاک با ما کمک می کنند، و در قدم بعدی مجاهدین راه اسلام اند."
پانوشت ها
۱- بارنت روبن: مركز تروريزم به پاكستان نقل مكان كرده است؛ چهارشنبه ١٢ دسامبر ٢٠٠٦ ( ۲۲ قوس/آذر ۱۳٨۵) / بخش فارسی رادیو بی بی سی دسامبر ٢٠٠۷ (آذر ١٣۸٦)
٢- بخش خبر سایت آسمایی
٣- واشنگتن پست شماره ٢ نوامبر ٢٠٠۵ (١٢ آبان ١٣۸٦)
٤ تا ١٣- مدارک سازمان ملل/ تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد القاعده و طالبان
14-مامور سازمان ملل متحد پاکستان را به مداخله در افغانستان متهم کرد/ مدارک سازمان ملل متحد/ تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد القاعده و طالبان

مبارزه با تروریسم بخش نخست: جنگ بی پایان

مبارزه علیه تروریسم که به عنوان پاسخی به حملات ١١ سپتامبر ٢٠٠١ (٢٠ شهریور١۳۸٠) مطرح می گردد، شش سال است که با دخالت نظامی کشورهای غربی بویژه ایالات متحده آمریکا در افغانستان ادامه دارد.پس از ورود نظامیان خارجی به افغانستان که زیر رهبری جداگانه "ائتلاف" و "سازمان پیمان اتلانتیک شمالی" (ناتو) تنظیم یافته بودند، سال های ٢٠٠٢ تا ٢٠٠۵ (١۳۸١ الی ١۳۸٤) بدون کوچکترین اثری از مقاومت طالبان در برابر این نیروها، ایده مبارزه علیه تروریسم را به موفقیت نزدیک ساخته بود. اما این طالبان بودند که با آغاز حملات بهاری سال ٢٠٠٦ (١۳۸۵)، نیروهای خارجی مستقر در افغانستان و نیروهای دولتی این کشور را با چالش روبرو ساختند. حملاتی که دامنه ی آن از مرکز به سوی جنوب در گسترش بود. سازماندهی موجی از حملات انتحاری، آشوب بزرگی را برای نظامیان خارجی مستقر در افغانستان و نیروهای دولتی به دنبال داشت. همچنان طالبان برای نخستین بار با ورود به جبهات جنگی، شماری از نواحی در ولایت های قندهار، ارزگان، زابل و هلمند را در تصرف خود در آوردند. حملات بهاری مورد اشاره در جنوب غربی افغانستان که برای ایجاد شورش سرتاسری در مناطق جنوب و شرق این کشور بر ضد دولت به رهبری حامد کرزی رییس جمهور منتخب راه اندازی شده بود، به نمایشی به منظور اعلام موجودیت طالبان در جنوب افغانستان و مناطق قبیله نشین هم مرز با پاکستان تبدیل گردید. به بیانی دیگر، این نمایش تبدیل دوباره طالبان به نیروی قدرتمند محلی بود. با فروپاشی حاکمیت طالبان در افغانستان و پس از آغاز حملات نیروهای غربی، شماری از سران و جنگجویان طالب با ترک افغانستان وارد مناطق قبایلی پاکستان شدند. آنها با توجه به نفرت موجود میان باشندگان قبایلی این مناطق در برابر نظامیان غربی که آنها را اشغال گر خطاب می کنند، با کسب حمایت بومیان آن طرف مرز، پایگاه های اصلی خود را در چهارچوب اتحاد ضد دولت افغانستان تنظیم کردند.
چگونه طالبان حمله را از سرگرفتند


پس از فروپاشی رژیم طالبان، فرماندهی این گروه مستقر در جنوب غربی افغانستان، بيشترين بخش سال ٢٠٠۵ (١۳۸٤) را به آماده سازی مقدمات حمله مشغول بودند. گروه های "شورشی" تا دندان مسلح و گروه هائی متشكل از اعراب، ازبك ها و چچنی ها، از زمان سقوط قندهار در دسامبر ٢٠٠١ (آذر ١۳۸٠)، در پايگاه های محقری که واقع در وزيرستان شمالی و جنوبی مستقر هستند، برای کمک به آغاز حملات شورشیان طالبان، به ایشان پیوستند.طالبان حملات بهاری ٢٠٠٦ (١٣٨۵) خود را، آغاز شورش سراسری برای براندازی حکومت کابل عنوان کردند. اما شماری از باشندگان محل و مردمی که درین تحقیق از آنها پرسش صورت گرفته است، بدین باورند که آن حمله طالبان و حامیان خارجی آنان بيشتر تقويت شبكه های این گروه در جنوب غرب افغانستان، و نه ايجاد شورش عمومی عليه دولت به رهبری حامد کرزی رییس جمهور منتخب افغانستان، را مدنظر داشت. "اسلام الدین" یک تن از باشندگان ولایت جلال آباد در شرق افغانستان که استاد یکی از مدارس دینی درین شهر می باشد، چنین می گوید: "در آغاز هدف ملا محمد عمر (رهبر ارشد طالبان) تضعيف روحيه ارتش نيرومند و مجهز آمريكا، اعلام موجوديت در جنوب افغانستان و مناطق قبيله نشين همجوار در پاكستان، و به بياني ديگر تبديل دوباره طالبان به نيروی عظيم محلی بود." طالبان که در اواخر مه ٢٠٠٦ (اوائل خرداد ١٣٨۵) با ارسال نمایندگانشان به پايگاه های وزيرستان روابط نيروهای محلی خود را اساسا متحول ساختند، بیشتر روی فرماندهان خویش از جمله نيروی "ملا دادالله " فرمانده یک پا و حدودا چهل ساله این گروه حساب می کردند. فردی كه با محاسن انبوهش، رعب آورترين فرمانده نظامی طالبان به حساب می رفت و در١٣ ماه مه ٢٠٠۷ (٢٤ اردیبهشت ١۳۸٦) در جنوب افغانستان به دست نیرو های این کشور کشته شد.(١)
اما "شیما" خانم سی و پنج ساله کارمند دولت می گوید: "طالبان در طول سال ٢٠٠۵ (١۳۸٤) با عناصر گوناگون ضد دولت افغانستان و نیروهای خارجی مستقر درین کشور، ارتباط برقرار كردند. از مهمترین گروه هایی که به شورشیان طالبان پیوستند دو جناح مهم مجاهدين سابق "حزب اسلامی" به رهبری "گلبدین حكمتيار"، و حزب روحانی متعصب "مولوی يونس خالص" بودند. اقدام این گروه ها به تقویت نیروهای طالبان انجامید." با توجه به نفرت موجود اين دو حزب از دولت، كسب حمايت آنها درچهارچوب اتحاد ضد دولت منتخب افغانستان، موفقيتی عظيم برای سياست جديد طالبان حساب می شود. موفقيت ديگر طالبان، جلب حمايت فرماندهان پشتون در حوزه جنوب غرب افغانستان بود. همچنان شماری از کسانیکه در ولایت های نا آرام هلمند و قندهار زندگی می کنند بدین باورند که نقش طالبان آنسوی مرز و به ویژه در وزیرستان، برای تشدید حملات طالبان در افغانستان برجستگی بیشتری دارد. درست با آغاز سال ٢٠٠٦ (١١ دی ماه ١٣٨٤)، نسخه يك نامه ملاعمر در آنسوی مرز به حامیان این گروه در وزیرستان رسید. بنابر گفته شماری که به نسخه نامه دسترسی داشتند، درین نامه ملا عمر خطاب به طالبان پاکستان نوشت که سريعا درگيری هايشان را با نيروهای پاكستان متوقف كنند. او در ادامه گفت که اين مبارزات آشفته نبايد با جهاد واقعي اسلامی اشتباه گرفته شوند. زیرا جهاد در افغانستان جريان دارد. پس به جای آن درگيری ها، برای مبارزه با آمريكائی ها و متحدان كافرشان در افغانستان، به طالبان ملحق شوند. با توجه به نفوذ وسيع ملاعمر بر تمامی گروه های طرفدارطالبان، همگی آنها از اين اوامر اطاعت كردند. نتيجه آن شد كه بيست و هفت هزار جنگ جو در شمال و سيزده هزار در جنوب، به ارتش پاكستان اعلام آتش بس كردند. در عوض گروه های طالبان در شهرهای شوال و بيرمال واقع در كوهای "غلام خان" در شمال، و كوه های "شاكای" در جنوب گردهم آمدند.( ٢)
یک تن از باشندگان پاکستان در "آژانس خیبر" راننده است، و به گفته خودش گاه گاهی به وزیرستان شمالی و جنوبی رفت و آمد دارد. او در مورد نقش حامیان طالبان در این مناطق می گوید: "آقای جلال الدین حقانی هنگام عقب نشينی طالبان در برابر ارتش آمريكا و متحدانش در سال ٢٠٠١ (١۳۸٠)، در مأمن خود واقع در وزيرستان شمالی به تمامی مبارزين فراری پناه داد. بنابراين حقانی پس از ملاعمر، مهمترين فرد افغانستان به شمارمی رود. او در این کشور با تمامی گروه ها از ازبك و تاجيك گرفته تا پشتون ها، ارتباط برقرار كرد. وی بسياری از داوطلبان تازه را به نزد فرماندهان محلی در ولایت های هرات و لغمان و به حلقه های ضعيف شبكه طالبان فرستاده است. فرماندهانی كه اغلب عضو طالبان نيستند." "شیر محمد" خبرنگار در ولایت پکتیکا، به یکی از نشریات خصوصی درین شهر کار می کند. او می گوید نقش گروه حقانی در مناطق مرزی قندهار، هلمند، پكتيا و پكتيكا كه بايد در آنجا مبارزين را برای نبردی نفس گير استخدام می كردند، برازنده بود. همچنان گروه های زیر فرمان وی درین ولایات، تنها به حملات انتحاری و آن هم عليه نيروهای ائتلاف دست می زنند. به هر حال طالبان در اکتوبر ٢٠٠٦ (مهر ١٣٨۵) شماری از نواحی ولایت های قندهار، ارزگان، زابل وهلمند را تحت اشغال خود در آوردند، و آن را نشانه رجعت مردم به سوی گروه خود و حمایت دوباره مردمان محل خواندند.(٣) شماری از باشندگان افغان هم اینرا تأیید می کنند، که ضعف مدیریت دولت افغانستان باعث رجعت مردم به صفوف طالبان گردیده است. "جمال" باشنده شهر کابل در این مورد می گوید: "بازگشت طالبان نتيجه سياست های غلط دولت های غربی در قبال افغانستان می باشد. زیرا در کشوری که فقر و تنگدستی وجود دارد و امنيتی در کار نيست، بهترين زمينه برای رشد گروه های افراطی و تروريستی فراهم می شود. من در جايی خواندم که طالبان به هرکسی که به آنها بپيوندد، ماهانه مبلغ هنگفتی می پردازند. طبيعی است که به راحتی نيرو جذب می کنند. ولی نيروهای غربی جز کشتار و ويرانی و فساد اداری حکام کنونی افغانستان، چه کار کرده اند ؟"اما دولت افغانستان و نیروهای خارجی مستقر درین کشور این ادعا را به شدت رد کرده، و گفتند: "کنترل مناطق متذکره در دست نیروهای مردمی، و نه طالبان، می باشد. "(٤)در عین حال آنچه از حمایت روبه رشد طالبان در جنوب افغانستان تا حدودی کاسته است، راهبرد جدید این گروه در رویارویی با نیروهای ائتلاف و پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) می باشد که بیشترینه قربانیان آنرا مردمان محل تشکیل می دهند. "نور محمد آخند زاده" کشاورز چهل ساله از ولایت هلمند افغانستان، در این پیوند می گوید: "اكنون راهبرد جديدی مورد استفاده طالبان است. اينكه به محض شروع عمليات نيروی هوائی آمريكا، به مناطق امن عقب نشينی می كنند. اما هنگامی كه نيروهای ائتلاف با همياری نيروهای افغان وارد عمل می شوند، بمب های مخفی و حملات انتحاری طالبان كشته های بسياری برای ائتلاف به همراه می آورد. آنها نیز در مقابل، به بمباردمان مردمان محل می پردازند."با این حال طالبان در سال ٢٠٠۷ ( ١۳۸٦) حدود ۱۴۰ حمله انتحاری در سراسر افغانستان انجام دادند، و دست کم چهار ولسوالی را در جنوب این کشور به تصرف خود درآوردند. در همین سال به گفته مقامات افغان، موسی قلعه به بزرگترین مرکز انسجام فعالیت های طالبان و القاعده تبدیل شد. سازمان ملل متحد نیز اعلام کرد که میزان خشونت ها در افغانستان درسال یاد شده، پانزده تا بیست درصد افزایش یافت. به گفته مقامات این سازمان درین سال دهها تن از افرادغیرنظامی در حملات انتحاری و انفجار مین های کنار جاده ای در بخش های مختلف این کشور کشته شدند.( ۵) ولی پرسشی که تا هنوز ذهن هر باشنده افغان را به خود مصروف نگه داشته است، منابع حمایت از طالبان می باشد.

پانوشت ها
١- ملا دادالله فرمانده ارشد طالبان کشته شد/ بخش فارسی رادیو بی بی سی يکشنبه ١٣ ماه مه ٢٠٠۷ (٢٤ اردیبهشت ١۳۸٦)
٢- توافق مشرف با حاميان طالبان ٦ سپتامبر ٢٠٠٦ (١٦ شهریور ١٣۸۵) / بخش فارسی بی بی سی
۳- کنترل موسی قلعه به دست طالبان است/ بخش فارسی رادیو بی بی سی ٢ نوامبر ٢٠٠٦ (١٢ آبان ١٣۸۵)
٤- ناتو: اوضاع موسی قلعه را زيرنظر داريم سه شنبه ٢٨ نوامبر ٢٠٠٦ (٨ آذر ١٣۸۵)
۵- ۲۰۰۷: سال دود و باروت برای افغانستان/ بخش فارسی رادیو بی بی سی دسامبر ٢٠٠۷ (آذر ١٣۸٦)