۱۳۹۲ شهریور ۴, دوشنبه

سفرحامدکرزی به پاکستان؛ هیاهو برای هیچ


حامد کرزی بار دیگر پاکستان رفت کشوری که در ده سال گذشته مقصد بیشترین شمار سفر ها و اندکی ترین میزان دست آورد های ریس جمهوری افغانستان بوده است.
دیدارهای تشریفاتی ای که بسیاری آنرا هیاهوی برای هیچ می خوانند و کل نتیجه اش را ژست گرفتن در برابر دوربین رسانه ها و چند عکس یادگاریی می دانند که در بایگانی رسانه ها مانده است
دوستی٬ برادری مبارزه ی مشترک با تروریسم و آوردن ثبات به افغانستان ازکلیدی ترین واژه هایست که بیشترین کاربرد درین دیدارها داشته است اما کمتر نشانی در عمل از آن دیده شد.

مجریان دستگاه دپلماسی افغانستان اینبار سفر آقای کرزی را متفاوت و جدی تر از قبل می خوانند و تعیین پیش شرط از سوی کرزی برای سفرش را شاهدی برین مدعا می آورند. حامد کرزی پیش از رفتن به پاکستان گفته که اگر سفرش به پاکستان نتیجه ی مثبت نداشته باشد روابط دو کشور را وارد مرحله ی جدید تنش و تیره گی خواهد کرد.

چرا کرزی نگران است ؟

حامد کرزی درین سفر به پاکستان دیگر نه با یک ژنرال نظامی کودتاچی و نه هم با یک بازرگان غیر سیاسی طرف است بل بامردی رو در رو می شود که ۲۱ سال پیش و پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی در نخستین دور نخست وزیری اش ۱۹۹۲ میلادی بزرگترین عامل شکست تشکیل دولت توسط مجاهدین و رفتن افغانستان به جنگ های داخلی دانسته می شود.

نوازشریف نگاه متفاوت منطقه ی به افغانستان دارد بویژه اینکه برای اجرای سیاست هایش در افغانستان برگ برنده ی حمایت وهابی های عرب و افراطیون طالبانی را نیز در دست دارد و پیش از دیدار با حامد کرزی با فرستادن مشاور ارشد خارجی و امنیت ملی اش سرتاج عزیز در مقر وزارت خارجه ی افغانستان آن را به رخ آقای کرزی کشیده است ما به دلیل روابط گذشته تماس های با طالبان داریم اما ما آنها را کنترل نمی کنیم و زمانی شورای عالی صلح افغانستان از ما خواست که زمینه ی ملاقات را با طالبان و بازگشت مصون آنها را فراهم کنیم آن زمانی بود که ما این روند را فراهم کردیم و آنان توانستند به هدف شان برسند. (۲۱ جولای ۲۰۱۳ )

صدور مجوز سفر برای نمایندگان طالبان که برای ایجاد دفتر به قطر رفتند و تسهیل زمینه ی رفت و برگشت مصون آنان در حقیقت پیش پرداختی بود برای اثبات نقش تاثیر گذار پاکستان در معادلات جنگ و صلح افغانستان و پاکستان با اجرای این مانور به دولت افغانستان فهماند که راه جنگ و صلح درین کشور از پاکستان می گذرد و طالبان نیز تا آنکه در خدمت اسلام باشند سربازان فدا کاری هستند که در راستای منافع اسلام آباد می جنگند.

پاکستان و دغدغه ی هند در افغانستان

نگاه ستراتیژیک دولت پاکستان در قبال افغانستان با توجه به نقش هند طراحی می شود و کارت بازی طالب و ابزار های دیگر هم وقتی رو می شود که افغانستان از تن دادن به خواستهای پاکستان بر سر مسایل مربوط به حضور هند سر باز زند.عمده ی نگرانی پاکستان آنست که نزدیکی افغانستان و هند این دو کشور را بر سر حمایت از بلوچ های آزادی خواه پاکستان متحد کند و این نزدیکی سبب بی ثباتی بیشتردر پاکستان گردد در ضمن پاکستان کنسلگری های هند در نزدیکی مرزهایش با افغانستان را بیشتر از مقاصد دپلماتیک لانه های استخباراتی می داند که بر ضد منافع انکشور در افغانستان فعالیت دارند. امضای موافقتنامه ی ستراتیژیک میان کابل و دهلی جدید هم بنزین بیشتر بر خرمن نگرانی های پاکستان ریخته است . و درخواست حامد کرزی برای دریافت کمک های نظامی و اعلام آمادگی هند برای سپردن تجهیزات نظامی به افغانستان این وضعیت را پیچیده تر کرده است.

پاکستان و افغانستان پس از ۲۰۱۴

پاکستان از ۱۹۴۷میلادی که از بدنه ی هند جدا شد رابطه ی پر فراز و نشیبی را با افغانستان تجربه کرده است . خط مرزی دبورند و چگونگی موضعگیری دولت های بر سر اقتداردر افغانستان از داعیه پشتونستان کلیدی ترین محور در تعیین چگونگی روابط دو کشور بوده است. اما جهاد افغانها در برابر اتحاد جماهیر شوروی و مهاجرت سیل آسای افغانها به پاکستان و حمایت آنکشور از مجاهدین به پاکستان فرصت داد تا گزینه ی سومی را هم در اختیار داشته باشد و آن بحث عمق ستراتیژیک در افغانستان است. که توسط ژنرال ضیا الحق مطرح شد و پاکستان سود کلانی هم از آن برد. پاکستان در سالهای جهاد در لباس حامی مجاهدین به محور توجه ی جهان مبدل گشت و جهانیان را قناعت داد که در مسایل افغانستان می شود اینکشور را از عینک پاکستان دید. این راهبرد با روی کار آوردن طلبان به قدرت در سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۱ میلادی تا رویای تبدیل کردن افغانستان به صوبه ی (ایالت) پنجم آنکشور نیز پیش رفت.

حادثه ی یازده سپتامبر و کشیده شدن پای جامعه ی جهانی بویژه ایالات متحده ی آمریکا در افغانستان سبب شد تا پاکستان بخشی از امتیازات کلانش درین کشور را از دست دهد. امضای موافقتنامه ی راهبری میان کابل و واشنگتن فرصت وصلت افغانستان از راه پاکستان به دنیا را ازین کشور گرفت و سبب گردید تا پاکستان در تعین سیاست گذاری های غرب نسبت به افغانستان از چشم جهانیان افتاده و به انزوا رود هرچند هنوز دنیا برای برگشتاندن ثبات به افغانستان وپایان خشونت ها با توجه به نقش تعیین کننده ی آنکشور بر طالبان و سایر گروه های شورشی خود را نیازمند پاکستان می داند.

حالا که افغانستان در روابطش با دنیا بویزه ایالا متحده ی آمریکا وارد فاز جدیدی می شود پاکستان نگران از دست دادن آخرین برگه های بازیش می باشد و برای حفظ جایگاه حد اقل فرصت در سیاستگذاری های افغانستان به باز تعریف سیاست هایش نیاز مند است که با توجه به ۳ رویداد مهم در ۹ ماه ی آینده شکل خواهد گرفت.

افغانستان تا ۹ ماه آینده سه رویداد مهم را تجربه خواهد کرد . در گام اول سرنوشت امضای موافقتنامه ی امنیتی با آمریکا روشن خواهد شد. موافقتنامه ی که در آن ایجاد پایگاه های نظامی نیز جادار و آن طوری که حامد کرزی ریس جمهوری افغانستان می گوید آمریکایی در آن خواستار ایجاد نه پایگاه نظامی در افغانستان شده است. گام دوم انتخابات ریاست جمهوری و رویکار آمدن حکومت جدید برای افغانستان است که افغانها با رفتن به پای صندوق های رای آنرا تعیین خواهد کرد . گام سوم خروج نظامیان بین المللی از افغانستان است که بیشتر کشورهای اروپایی کاهش قابل توجه ی در شمار سربازان شان در افغانستان خواهد آورد .

سه رویداد مهم پیش رو و ۹ ماه باقیمانده از عمر دولت حامد کرزی سایه ی سنگینی بر سفرش به پاکستان خواهد داشت و تا حد زیادی از جدییتش می کاهد. نوازشریف درین سفر به حامد کرزی در سیمای ریس جمهور در حال رفتن نگاه کرده او را مهره ی سوخته ی میداند و قرار نیست حرف های جدی و برگه های تاثیر گذاریش را به او رو کند. شریف با درک وضعیت در حال رفتن آقای کرزی هیچ قول جدی به او نخواهد داد و هیچ وعده ی عملی هم از او نخواهد گرفت. و بیستمین سفر آقای کرزی به باکستان خلاصه خواهد شد به ژست گرفتن٬ لبخند زدن٬دست فشردن و چند عکس یادگاری .

۱۳۹۲ مرداد ۲۴, پنجشنبه

حامد کرزی ؛ ذوحیاتین سیاسی



"اگر من را یک دست نشانده می نامند برای اینکه سپاسگزار آمریکایی ها هستم بگزار بنامند. بگذار این نام دیگرم باشد. بدون حمایت آمریکا افغانستان یک کشور اشغال شده توسط همسایه ها القاعده و هراس افگنان بود"
 
 این بخشی از سخنان حامد کرزی ریس جمهوری افغانستان است که در گفتگو با شبکه ی تلویزیونی سی آن ان سخن می گفت مردی که ۱۱ سال پیش به حمایت جهان به ويژه ایالات متحده ی آمریکا زمام امور را به عنوان ریس اداره ی موقت بر عهده گرفت .

اما کرزی دیگر ریس اداره موقت نیست و خود را ریس جمهوری منتخب می داند. او دیگر نه اینکه خود را دست نشانده ی آمریکا نمی خواند که با یک چرخش دراماتیک ژست ضد آمریکایی گرفته ملی گرا می شود و آمریکا را متهم به تلاش برای تجزیه ی افغانستان می کند و در مورد حضور نظامیان بین المللی اینطور سخن می گوید: اگر اینها(نیروهای خارجی) بعد از اعلام دولت افغانستان که حملات هوایی به خانه های مردم افغانستان متوقف شود باز هم به این حملات ادامه بدهند حضور اینها از نیرویی که برای جنگ علیه ترویسم آمده اند به نیروی علیه مردم افغانستان و نیروی اشغالگر تبدیل می شود در این صورت تاریخ گواه است که افغانها به آن چکونه برخورد می کنند.

 حامد کرزی این سفر را چگونه پیموده ؟ چگونه مردی که برای وفاداریش به آمریکا از دست نشانده خواندنش نمی هراسید آمروز آنان را اشغالگر خوانده و از برخورد تاریخی افغانها با اشغالگران سخن می گوید؟آیا می شود حرفهای حامد کرزی را جدی گرفت؟ فاصله ی حرف تا عمل حامد کرزی کجاست؟

نگاه کوتاه بر موضعگیری های حامد کرزی در بیش از ده سال گذشته نشان می دهد که بزرگترین مشکل آقای کرزی در روش مدیریت اش بوده است  کرزی در سیمای یک ریس جمهور منتخب ادای  یک رهبر سنتی متمایل به سلاطین را در می آورد  و در روش دولت داری به جای قانون و اصول مداری به تاکیتک و معامله گری متکی بوده است. به همین دلیل کمتر موضعگیری ثابت از او دیده شده است این برخورد باعث شده تا بسیاری ها کرزی را با بیش از اینکه بازیگر هوشیاری بدانند او را سیاستمدار معامله گر و بیمار می خوانند.
 
در ۲۹ سپتامبر سال ۲۰۰۷ میلادی وقتی حامدکرزی از سفرش به آمریکا برگشت سر صبح نشست خبری برگزار کرد و در برابر دوربین رسانه ها اعلام کرد که حاضر است با  ملاعمر رهبر طالبان و گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی مذاکره کند. 
 
هر چند پیش ازین نیز کرزی از تمایلش برای گفتگو با طالبان سخن گفته بود اما این نخستین بازی بود که بی پرده و با چنین صراحتی از ملاعمر و حکمتیار دعوت به مذاکره می کرد . کرزی درین سخنرانی پا را فراتر گذاشته و اعلام کرد که اگر نشانی این دو رهبر شورشی را داشته باشد  شخصآ برای مذاکره به آنها می رود.
 
او با صراحت هرچه تمام گفت که برای ملا عمر تدابیر امنیتی هم خواهد اندیشید و ازاو حمایت خواهد کرد. همزمان برای جامعه ی جهانی هم دو گزینه پیشنهاد کرد حمایت ازین طرح یا حذف او از قدرت.

ظاهرآ پس از آنچه کرزی گفت جامعه جهانی گزینه ی دوم را انتخاب کرد. برایش فرصت داد تا برای رسیدن به ملاعمر تلاش کند.

حامد کرزی درین راستا گامهای جدی و تکان دهندی هم برداشت که برای بسیاری ها در افغانستان شوکه کننده بود از سازمان ملل خواست تا اسامی فرماندهان طالبان را از فهرست سیاه حذف کندو فهرست نامهای ۲۰ تن از اعضای ارشد این گروه رابه همین منظور به شورای امنیت این سازمان فرستاد شورای عالی صلح تشکیل داد و به بهانه ی تسهیل روند گفتگو شمار گسترده ی از زندانیان طالبان را نیز از زندانهای تحت اداره ی دولت افغانستان و خارجی ها آزاد کرد و برای رهایی زندانیان طالب با پاکستان نیز وارد مذاکرات جدی شد که منجر به رهایی هزاران طالب ازین زندانها گردید.

حامد کرزی برای ترمیم چهره ی طالبان و تفکیک طالب از القاعده نیز تلاش و پیکار گسترده ی را آغاز کرد تا جهانیان را قانع کند که طالبان دیگر با القاعده پیوندی ندارند از همین رو در موضعگیری هایش همواره تلاش کرد تا جنایت های که طالبان مرتکب می شدند را به آنها نسبت ندهد و اصطلاح جدیدی را وارد فرهنگ اصطلاحات سیاسی دولتی ساخت که دیگر فعالیت های هراس افگنانه را به دشمنان مردم افغانستان پیوند می داد در برابر دوربین رسانه ها قرار می گرفت و اعلام می کرد که این کار کار طالبان نیست.  هر چند طالبان خود پس از هر اقدام هراس افگنانه ی  با فرستادن پیام کتبی یا صوتی به رسانه ها مسوولیت آنرا بر عهده می گرفتند.

طالبان را برادر خواند و بر برادر خوانده گیش با آنان به شدت پا فشرد هر چند مورد هجوم سیل آسای انتقادات رسانه ی و افکار عامه در درون و برون از مرزها قرار گفت اما به دفاع از بردار خوانده گیش با طالبان پرداخت و در اپریل ۲۰۱۲ میلادی در سخنرانی گفت : بعضی ها در دولت افغانستان و در مطبوعات سر من قهر می شوند وقتی می گویم طالب برادر این ها می گویند چرا می گویی؟ ول من این خطاب برادر را ایلا دادنی نیستم( ترک نمی کنم) هر چند اعتراض هم شود این را ایلا دادنی نیستم. 

تلاش های کرزی جهانیان را واداشت تا در فصل جدید از ماموریت شان در افغانستان گزینه ی مذاکره و تعامل با طالبان را در پیش گیرند.

این تلاش ها تازه داشت نتایج ابتدایی اش را نشان می داد که واکنش حامد کرزی را بر انگیخت و به نقطه ی تضاد میان او و حامیان بین المللی اش تبدیل شد اوج این تضاد در زمینه ی گفتگو با طالبان گشایش دفتری برای این گروه در قطر بود که دولت افغانستان ضمن بی خبری از گشایش دفتر طالبان در قطر ابتدا با آن به شدت مخالفت کرد اما پس از آنکه  به کج بحثی و اخلال روند مذاکرات  متهم گردید به گشایش این دفتر تن داد.

کرزی ایجاد دفتر طالبان در قطر بر افراشتن پرچم امارت اسلامی و تابلوی این گروه را در حقیقت باخت بازی برای خود پنداشت.  بازیی که سالها برای رسیدن به آن تلاش کرد. کرزی گمان می کرد که به آمریکا این اجازه را نخواهد داد تا با طالبان وارد گفتگو های مستقیم گردد بنآ در چانه زنی های سیاسی از دو آدرس با آمریکا وارد معامله خواهد شد یک ریس جمهور منتخب و دوم پل ارتباطی برای رسیدن به طالبان (نماینده طالبان).

حالا که کرزی خود را بازنده ی اصلی درین بازی می داند به هر گزینه متوصل می شود تا مانعی دست یافتن توافق میان آمریکا و طالبان گردد.

پس ازین دیگر کرزی نه یک مصلح خیر اندیش که خود به مخل روند صلح مبدل گشته است و ظاهرآ در عکس تلاش های قبلی اش گام بر می دارد . با برجسته ساختن نیم رخ زشت طالبان که تا حالا بر آن پرده انداخته بود میخواهد افکار عامه را در برابر آمریکا و طالبان هر چه بیشتر تحریک کند و درین راستا بی سابقه ترین انتقادات از طالبان و آمریکایی ها را آغاز کرده است.

 در ۱۰ مارچ ۲۰۱۳ طالبان را متهم کرد که انگیزه ی شان از بمبگذاری زمینه چینی برای حضور دراز مدت آمریکاست و در ۱۲ جون ۲۰۱۳ در واکنش به حمله ی انتحاری در مقابل درب ورودی دادگاه عالی اعلام کرد که دیگر طالبان با اعمال شان نشان می دهند که در خدمت دشمنان اسلام هستند و وسیله ی دست خارجی ها شده اند.

در ۳ اپریل ۲۰۱۳ در واکنش به حمله ی انتحاری در ولایت فراه گفت که ؛ ملت افغانستان این مسلمان کشی و کشتار عامه توسط طالبان را بی پاسخ نخواهد ماند؛ 

این نخستین باریست که طالبان مورد حملات لفظی اینچنینی مردی قرار می گیرند که خود در تراشیدن پیکر جدید این گروه و تبدیل کردن آن به یک هیولای هولناک در چندین سال گذشته نقش کلیدی داشته است.  مردی که روابطش با طالبان را بر داشتن رابطه ی نیک با آمریکا ترجیج داد و برای اینکه دیگر طالبی از سوی نیروهای بین المللی بازداشت نشود تا پای جان ایستاد و بر هر دری کوبید تا عملیات شبانه ی آمریکایی را متوقف کند . آمریکا را تهدید به رسوایی رسانه ی کرد تا جلو حملات هوایی نیروهای بین المللی را بگیرد و زندانیان طالبان را از بگرام آزاد کند. 

در ۱۹ جون ۲۰۱۳ میلادی اعلام کرد که در مذاکرات با طالبان در قطر شرکت نمی کند و باصدور اعلامیه ی گفت که در عقب گشایش دفتر طالبان در قطر قدرت های بیرونی قرار دارند و تا زمانی که روند صلح کاملآ افغانی نباشد در آن شرکت نمی کند. درین اعلامیه بار دیگر بر طالبان تاخت که خدمت ستراتیژی و اهداف بیگانگان قرار گرفته اند.

آمریکا هم پس از ایجاد شوک و تکانه ی جدی که زنگ بیدار باشی برای کرزی بود درب دفتر قطر برای طالبان را قفل زد. آمریکا با ایجاد دفتر برافراشتن پرچم امارت اسلامی و تابلوی طالبان با یک تیر دو هدف را نشانه رفت برای کرزی فهماند که دیگر فصل امتیاز گیری در لباس طالب به پایان رسیده است و در ضمن  طالبان را نیز فهماند که در صورت نرمش قابل توجه هنوز گزینه ی برگشت به قدرت را می توان روی میز داشت.