۱۳۸۷ آذر ۲۸, پنجشنبه

افغانستان محور رویداد های مهم جهان

در چند روز گذشته افغانستان میزبان چندین سفر ناگهانی مقامات ارشد غربی از جمله دیوید میلیبند وزیر امورخارجه ی بریتانیا، رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا، گوردن بروان نخست وزیر انگلیس، و جرج دبلیو بوش رییس جمهوری آمریکا بود، که کابل را یک بار دیگر در صدر فهرست خبرهای جهان قرار داد.
دیوید میلیبند در کابل
٢٤ نوامبر (٤ آذر)
شامگاه دوشنبه ٢٤ نوامبر (٤ آذر)، دیوید میلیبند وزیر امور خارجه بریتانیا بدون اعلام قبلی وارد کابل شد. او هدف از سفرش را آگاهی از شرایط نیروهای بریتانیایی مستقر در افغانستان، و ملاقات با مقامات ارشد افغان عنوان کرد. سفارت بریتانیا در کابل جزئیات برنامه سفر آقای میلیبند و مذاکرات او با رئیس جمهوری افغانستان را منتشر نکرد. اما سفر وزیر امورخارجه ی بریتانیا همزمان با اظهارات رییس جمهور کرزی برای پناه دادن به ملا عمر رهبر شورشیان طالب بود. اظهاراتی که در خلال آنها کرزی با قاطعیت دو پیشنهاد برای جامعه جهانی بویژه کشور ایالات متحده آمریکا ارائه کرد. وی در نشستی خبری گفت که یا مرا برکنار کنید، و یا بگذارید تا آنچه را می خواهم انجام دهم. واکنش دولت ایالات متحده ی آمریکا به اظهارات رییس جمهور کرزی، پاسخ نه برای پناه دادن به ملاعمر رهبر شورشیان طالب خوانده شد. اما میلیبند در نشست خبری مشترک با رییس جمهوری افغانستان در کابل، از این طرح حامد کرزی حمایت کرد.
هیات بلندپایه شورای امنیت درکابل
٢٤ نوامبر (٤ آذر)
پس از انتشار گزارش های مبنی بر وخامت اوضاع در افغانستان و همزمان با سفر دیوید ملیبند به کابل، یک هیات بلندپایه شورای امنیت سازمان ملل متخد نیز برای بررسی پیشرفت ها در زمینه تأمین صلح و بازسازی در افغانستان، وارد این کشور شد. در ترکیب هئیت پانزده عضوی که ریاست آن به عهده جیلوتیرزی سفیر ایتالیا در سازمان ملل متحد بود، زلمی خلیلزاد نماینده آمریکا در این سازمان نیز شرکت داشت. هدف این هیات از دیدار از افغانستان بررسی پیشرفت در زمینه استقرار امنیت، و بازسازی در این کشورعنوان گردید.
گیتس در کابل
١١ دسامبر (٢١ آذر)
روز چهارشنبه ١١ دسامبر (٢١ آذر)، رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا وارد افغانستان شد. آقای گیتس که از پایگاه نیروهای ناتو در قندهار در جنوب این کشور دیدن می کرد، خاطرنشان نمود که می کوشد تقاضای ژنرال دیوید مک کرنان فرمانده نیروهای یاری به امنیت افغانستان "آیساف" را بر آورده سازد. گفته می شود این ژنرال خواستار اعزام نفرات بیشتر همراه با واحدهای پشتیبانی، شده است. زیرا تقویت نظامی آمریکا در افغانستان را برای مقابله موثر با شورشیان ضروری دانسته، و اظهار داشته که ٢٠٠٩ (١٣٨٨) سالی حساس در برقراری امنیت در افغانستان می باشد.
گوردن براون در افغانستان
١٣ دسامبر (٢٣ آذر)

گوردن براون نخست وزیر بریتانیا سر زده به افغانستان آمد، و بلافاصله پس از آن راهی پاکستان و سپس هند شد. کلیه این سفرها تنها ظرف ٢٤ ساعت انجام گردید. او در کابل با حامد کرزى رئیس جمهوری افغانستان ديدار کرد، و بر لزوم تلاش فعالانه برای جلوگيرى از نفوذ تروريست‌ها به اين کشور از طريق مرزهاى مشترک افغانستان و پاکستان تاکيد نمود. بر اساس گزارش ها، براون و کرزی راه های شکست شورشیان طالبان را بررسی کرده اند.یکی دیگر از موارد گفت وگوی دو طرف، ناآرامی ها در مرز افغانستان و پاکستان بوده است. براون تاکید نمود، که این موضوع را با آصف علی زرداری رئیس جمهوری پاکستان مطرح خواهد کرد.
وی همچنین متعهد شده است که برای اطمینان از "آزاد و منصفانه" بودن انتخابات سال آینده افغانستان، ١٠ میلیون دلار در نظر بگیرد.براون بعد از ديدار با کرزى، هدف از سفر به افغانستان را ارزيابى اوضاع این کشور اعلام کرد. همچنين از افغانستان و پاکستان خواست براى تضمين ثبات بين مرزى در مناطق کوهستانى که پناهگاه‌ شبه نظاميان شده اند، با يکديگر همکارى کنند. اخیرا سخنگوی براون نیز در پاسخ به این سوال كه آیا انگلیس نیروهای بیشتری به افغانستان اعزام می كند یا خیر، گفته است كه گفت وگوهای براون و حامد كرزی بر چگونگی تقویت عملیات انگلیس در افغانستان متمركز بوده و امكان اعزام نیروهای بیشتر انگلیس نیز بررسی شده است. اما كرزی با اشاره به دورنمای اعزام نیروهای بیشتر به افغانستان، تاكید كرد که دولت این کشور ملاحظاتی در مورد جابجایی نیروهای تازه نفس آمریکا و انگلیس در داخل خاک خود دارد.
جرج بوش در افغانستان
١٤ دسامبر (٢٤ آذر)
به فاصله ٢٤ ساعت پس از سفر گوردن براون نخست وزیر بریتانیا و متحد آمریکا به افغانستان، جرج بوش رئیس جمهور آمریکا هم وارد افغانستان شد. دیدار آقای بوش از افغانستان، دومین و آخرین سفر وی به این کشور در زمان ریاست‌ جمهوری اش می باشد. هواپیمای حامل بوش حدود نیمه شب یکشنبه ١٤ دسامبر (٢٤ آذر) به وقت محلی، در فرودگاه بگرام در حوالی کابل فرود آمد. پيش از طلوع آفتاب در حدود ساعت ‌٣٠/۵ بامداد، و در تاريکى و سرما، هزاران سرباز آمريکايى به اين پايگاه فراخوانده شده بودند تا رئیس جمهور این کشور با آنها دیدار داشته باشد. بوش در سخنان كوتاهی در فرودگاه نظامی بگرام كه در دست نیروهای آمریكایی قرار دارد، گفت: "به افغانستان آمده‌ام تا از حامد كرزی تشكر كنم و به مردم این کشور بگویم كه ایالات متحده در كنار آنها بوده، و در آینده نیز خواهد بود."او همچنین در مورد وضعیت کنونی افغانستان در مقایسه با گذشته ابراز امیدواری كرد، و اظهار داشت: "افغانستان کشوری است، که با هشت‌ سال پیش تفاوت دارد. ما به موفقیت‌ های امیدوار کننده‌ای دست یافته‌ ایم. زیرا ۹ سال پیش كه به قدرت رسیدم، طالبان به سركوب مردم افغانستان می‌پرداخت، دختران از دسترسی به مدرسه محروم بودند، مردم از رژیمی سركوبگر اطاعت می کردند، و در انظار عمومی ضرب و شتم، و یا در ورزشگاه فوتبال اعدام می‌ شدند." وی در كنفرانس مشترک مطبوعاتی خود با كرزی خاطرنشان کرد: "به عنوان نشانه‌ ای از تعهد ما، سطح نیروهای آمریكایی در افغانستان افزایش می‌ یابد. متحدان ما در ناتو نیز، چنین كرده‌ اند. ارتش و پلیس افغانستان هم پیشرفت نموده‌اند." او كه آخرین روزهای خود در مقام کنونی را می ‌گذراند و روز ۲۰ ژانویه (اول بهمن) كاخ سفید را ترك می‌ كند، همچنین اعلام نمود: "من مطمئنم كه در افغانستان موفق خواهیم شد. به این دلیل كه ما دنبال عدالت هستیم، و شركای افغان و نیروهای ائتلاف هم مصمم می باشند." حامد کرزی نیز خطاب به بوش گفت: "من و مردم افغانستان افتخار می‌ کنیم، که جرج بوش رئیس‌ جمهور آمریکا در کنار ماست. وی افزود که امیدوار بود بوش وقت بیشتری داشت، تا مردم افغانستان می‌ توانستند وی را ملاقات کنند. گفتنی است آمریکا حدود ۳۱ هزار نظامی در افغانستان دارد، و باراک اوباما رئیس‌ جمهور منتخب این کشور هم اعلام کرده که نیروهای بیشتری به افغانستان می‌ فرستد. در همین رابطه قرار شده تا بهار آینده، ۲۰ هزار نیروی جدید به این كشور اعزام شوند. از سوی دیگر بخشی از این نیروها یعنی حدود ۳۵۰۰ تا ٤ هزار نفر، طی ماه آینده وارد افغانستان خواهند شد.

تحریم نشست پاریس موقف کابل در برابر تهران را تغییر می دهد

جمهوری اسلامی ایران در واکنش به سخنان اخیر رئیس جمهوری فرانسه، نشست پاریس برای کمک به افغانستان را تحریم کرد. نشستی که در آن علاوه بر کشورهای همسایه افغانستان، اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد، و نمایندگان این سازمان در افغانستان، ایتالیا، آلمان، چین و هند نیز شرکت داشتند. هفته گذشته نیکلا سارکوزی رییس جمهور فرانسه طی نشستی در کاخ الیزه به مناسبت بزرگداشت شصتمین سالگرد صدور اعلامیه جهانی حقوق بشر با حضور برخی از شخصیت های داخلی و خارجی از جمله جیمی کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا و کوفی عنان دبیرکل پیشین سازمان ملل متحد، گفت که مایل است در باره وضعیت ایران چند کلمه ای صحبت کند. وی با اشاره به مواضع رئیس جمهوری اسلامی ایران در مورد اسرائیل افزود: "برای من غیر ممکن است دست کسی را بفشارم، که جرأت کرده بگوید اسرائیل باید از نقشه جهان محو شود. همچنین کاملآ آگاهم که رئیس جمهور ایران حتی نماینده همه مسئولان دولتی این کشور هم نیست، نمایندگی همه مردم مملکت که جای خود دارد.بنابراین گرچه می دانم گفتگو با رهبران ایران در مورد مساله هسته ای ضروری می باشد، ولی نمی توانم با شخصی که خواستار محو اسرائیل است بر سر میز مذاکره بنشینم".
سایه تیرگی روابط تهران و پاریس بر کابل
در اعتراض به اظهارات رییس جمهوری فرانسه، حسن قشقاوی سخنگوی وزارت امور خارجه ایران روز دوشنبه ١۵ دسامبر (٢۵ آذر) گفت، که جمهوری اسلامی "به دلیل اظهارات غیردیپلماتیک رئیس جمهوری فرانسه و عدم رعایت آداب و الزامات میزبانی در آستانه اجلاس کمک به افغانستان"، درین نشست حضور نخواهد داشت. این سخنگو در کنفرانس خبری با خبرنگاران درباره عدم شرکت ايران در اجلاس افغانستان در پاريس، گفت: "ما در اصل موضوع، آمادگى داشتيم. ولى يک اقدام جدى بين‌المللى نياز به هماهنگى در همه‌ ابعاد دارد. نبايد اين‌ طور باشد که از يک طرف از وزير خارجه ‌مان دعوت کنند، و از طرف ديگر با اظهارات غيرديپلماتيک، آداب ميزبانى را انجام ندهند". اما خودداری ایران از شرکت در نشست مورد اشاره در نخستین لحظات تا اینکه اعتراضی بر سخنان سارکوزی در مورد احمدی نژاد پنداشته شود، تحریم نشست مهم برای برگرداندن ثبات به افغانستان تلقی می گردد. یعنی مقوله ای که در آن از جمهوری اسلامی ایران به عنوان بخشی از مشکل نام برده می شود. نشست پاریس که بیشتر جنبه اخلاقی آن برای کمک به برگرداندن ثبات به افغانستان به وسیله ی کشورهای همسایه، منطقه و جهان مهم خوانده شده است، در حقیقت در عدم حضور نمایندگان جمهوری اسلامی ایران سوء ظن ها نسبت به سوء نیت این کشور برای افغانستان با ثبات را، بلند ترکرده است.
بهانه ای دیگر
دولت جمهوری اسلامی افغانستان بویژه رییس جمهور حامد کرزی در نشست های متعدد با سران کشورهای غربی و قدرت های مطرح از جمله آمریکا، همواره جانب دار نقش مثبت ایران برای برگرداندن ثبات و بازسازی در افغانستان بوده است. اما حضور هیچ نماینده ای از ایران در نشستی که برای آینده افغانستان مهم خوانده می شود، بهانه ای دیگر برای قدرت هاییست که حامد کرزی را به سبب اظهارات جانبدارنه اش از نقش مثبت ایران در افغانستان مورد انتقاد قرار می دهند. در پیوند با عدم تمایل ایران برای شرکت در نشست مورد اشاره، سخنگوی وزارت امور خارجه ی این کشور در کنفرانس خبری علاوه بر عملکرد رییس جمهوری فرانسه مسایل دیگری را نیز عنوان کرد. مسایلی که اشاره ای به بی علاقگی ایران برای شرکت در کنفرانس پاریس خوانده می شود. مثلا گلایه هایی از ایالت متحده در قضیه تعامل ایران با افغانستان را مطرح کرد، و گفت: "براساس نظرات همه‌ تحلیلگران، حاصل همکارى‌ هاى ايران در اجلاس‌ هاى قبلى در افغانستان سازنده بوده، اما با اقدام خصمانه‌ آمريکا در آن زمان روبرو شده است. بعد از همکارى ‌هاى ايران، چه ضرورتى داشت که بوش عبارت ناشايستى را عليه اين کشور به کار گيرد؟"
پرهیز از تأکید بر نقش مثبت ایران
با توجه به نقش دو جنبه ی جمهوری اسلامی در قضایای افغانستان، عدم حضور نمایندگان ایران در نشست پاریس پوششی وسیع در رسانه های ملی و بین المللی افغانستان داشته است. این رسانه ها بیشتر بر جنبه ی منفی نقش ایران در مسایل افغانستان پرداخته، و این عدم حضور نمایندگان آن در نشست پاریس را سوء نیت این کشور نسبت به برگرداندن ثبات در افغانستان خوانده اند. برخی از آگاهان سیاسی بدین باورند که با توجه به اتهام همکاری ایران با شورشیانی که در برابر دولت افغانستان و نیروهای خارجی مستقر درین کشور می جنگند، حتی اگر منوچهر متکی وزیر امور خارجه ی ایران برای اظهارات انتقادآمیز سارکوزی عازم پاریس نگردید، می باید نماینده سیاسی جمهوری اسلامی ایران مقیم پاریس برای شرکت در نشست همسایگان افغانستان حضور می یافت.
با توجه به عدم ثبات دیپلماسی افغانی در قبال همسایگان، گوشه گیری جمهوری اسلامی ایران به عنوان بازیگر کلیدی در قضایای افغانستان از نشست پاریس، گمانه زنی تغییر موقف (موضع) جمهوری اسلامی افغانستان در برابر سیاست های ایران را بلندتر کرده است. همچنین احتمال پرهیز از تاکید برنقش مثبت ایران در این کشور را، افزایش داده است.

۱۳۸۷ آذر ۲۲, جمعه

مصاحبه با بخش انگلیسی رادیو و ویبسایت سرویس جهانی بی بی سی

چند روزی به شدت با "داستان شما " یکی از برنامه های چند رسانه ی که روی سایت و شبکه جهانی رادیو بی بی سی به نشر می رسد، مشغول بودم.
درست سه شنبه 25 نوامبر سال 2008 میلادی در وبلاگ انگلیسی ام (افغان سیتیزن) بخشی از سخنان شمسیه دانش آموز افغان که طالبان درکندهارحین مکتب رفتن بر صورتش تیزاب پاشیدند را با چند تصویر از وی گذاشتم که مورد توجه بازدیدکننده گان وبلاگ بویژه خانم نینا روبینسون از تهیه کننده گان ارشد بی بی سی در لندن قرار گرفت.
نینا با فرستادن چند ایمیل ازمن خواست تا گزارشی برای برنامه ی "داستان شما" درسرویس جهانی بی بی سی بنویسم . من هم بلافاصله به این درخواست پاسخ مثبت داده و کار برای تهیه گزارش را آغاز کردم.
پس از تهیه پیش نویس برنامه برای دریافت نظریات نینا ایمیلی فرستادم که با نهایت مهربانی وی گزارشم را با کلمه (وندرفول) که در فارسی "شگفت انگیز" معنی می دهد پذیرفت.
بعد نینا برایم تیلفون زد و گفتگوی بیشتر از ده دقیقه برای پخش در سرویس جهانی بی بی سی انجام دادم، اما کیفیت پائین صدا باعث شد که روز دوم عید قربان درحالی که با دوستان در حال و هوای عیدی بودم تماس دیگری از نینا دریافت کردم که برای رفع مشکل فنی گفتگوی دیگری را پیشنهاد کرد.
ساعت 2:15 دقیقه ی پس از چاشت خود را به دفتر کارم رساندم و برای گفتگوی دیگر آماده شدم.
گفتگو پایان یافت و باید صدا را برای نینا می فرستادم، از قضا چنین امکانی در دفتر کارم وجود ندارد که بتوان چیزی را دنلود و یا هم آپلود کرد.رفتم به یکی دو تا از نت کافی های کارته سه ولی به نسبت سرعت پائین انترنت موفق به فرستادن صدا نگردیدم، سرانجام به مکروریان رفتم و در یکی از نت کافی های مکروریان چهارم موفق شدم که صدا را در ساعت 6 و سی دقیقه شام به وقت کابل به نینا بفرستم.
متن انگلیسی برنامه را اینجا بخوانید

۱۳۸۷ آذر ۱۵, جمعه

کرزی: ملاعمردرحال ادای نماز درمسجدی درشهرکویته دیده شده است

یك مقام ارشد نظامی پیشین طالبان با پرده برداشتن از محل بودوباش رهبر شورشیان طالب، می گوید که ملا محمد عمر در شهر "كویته" پاكستان زندگی می ‌كند. ولی دولت پاکستان و سازمان استخبارات نظامی این کشور نه اینکه او را دستگیر نمی کنند، بلکه ملاقات ها و رفت آمد افرادی که برای دیدار با وی می روند را نیز، زیر نظارت دارند. ملا محمد ظاهر آخند یكی از فرماندهان ارشد پیشین تحریک طالبان و از یاران دیرین ملا محمدعمر فاش كرد: "ملا محمد عمر رهبر فراری طالبان و یكی از برجسته ‌ترین افراد تحت تعقیب سازمان ملل و ایالات متحده ی آمریكا، با تغییر چهره در شهر کویته ی پاكستان زندگی می كند." این فرمانده ی طالبان كه پس از فروپاشی حاکمیت این گروه در سال ۲۰۰۱ (١٣٨٠) با نیروهای از همپاشیده ی طالبان به پاكستان فرار کرده، می گوید: "ملا محمد عمر تغییر چهره داده است. او محاسن خود را كوتاه كرده، عمامه به سر نمی ‌گذارد، و عینك سیاه به چشم می ‌زند. به طوری که اكنون تشخیص وی بسیار مشكل است.". ملا ظاهر می گوید که پس از فرار به پاکستان، از طریق شماری از فرماندهان پیشین این گروه به مقامات نظامی و استخباراتی این کشور معرفی شده، و ماهانه ۵٠٠ دلار آمریکایی از این ارگان ها دریافت می کرده است. ملا ظاهر دو سال پیش از گروه طالبان جدا شده، و اکنون در حومه های ولایت قندهار در جنوب افغانستان زنده گی می کند. وی كه از آشنایان قدیمی ملا عمر بوده، مدعی است كه بارها ملا محمد عمر را در شهر كویته ملاقات كرده و چند بار با او درین شهر غذا خورده است. ملا ظاهر با بیان اینكه ملا عمر چند پناهگاه امن در شهر كویته دارد، می افزاید: "ملا محمد عمر گاهی نماز جماعت را در یكی از مساجد این شهر در نزیكی «سلیم پلازا» به جا می‌آورد". ملا ظاهر در مورد نقش رهبر طالبان در سمت و سودادن به عملیات نظامی طالبان در افغانستان خاطرنشان می کند: "ملا عمر گاهی شب‌ ها در یك پایگاه نظامی در منطقه «نواكیلی» نزدیك شهر كویته به سر می ‌برد. شهری كه در آن جنگجویان طالب شیوه ساخت مواد منفجره و بمب های خودساز را، از فرماندهان القاعده مستقر درین مکان می‌آموزند."

کرزی: ملاعمر در حال ادای نماز در مسجدی در شهر کویته دیده شده است
پرده از محل بودوباش رهبرشورشیان طالب زمانی توسط یکی از فرماندهان پیشین این گروه برداشته می شود، که حامد كرزی رئیس ‌‏جمهور افغانستان بارها تاكید كرده كه ملاعمر رهبر طالبان، در شهر كویته واقع در جنوبشرقی پاكستان مخفی شده است. كرزی در اظهارات خود كه بلافاصله توسط سخنگویان دولت پاکستان پاسخ داده شد، گفته است: "ما می‌‏ دانیم كه ملاعمر در كویته مخفی شده است." همچنان رییس جمهوری افغانستان در یکی از نشست هایش با بزرگان جنوب افغانستان گفته است، که منابع اطلاعاتی به وی خبر داده اند که ملاعمر در حال ادای نماز در مسجدی در شهر کویته دیده شده است. در عین حال عبدالحق حقيقی مشهور به دكتر محمد حنيف یکی از سخنگويان طالبان نیز كه دو سال پیش به اسارت نيروهای امنيتی افغانستان درآمد و هفته گذشته توسط افراد نا معلوم در زادگاهش به قتل رسید، اعتراف كرده بود كه ملاعمر در شهر كويته پاكستان مخفی شده، و تحت حفاظت سازمان اطلاعات پاكستان قرار دارد. عبدالحق به بازجويان گفته بود كه طالبان با كمك سازمان اطلاعات پاكستان عملیات در افغانستان را تنظیم می کنند.

مقامات سیا: ملاعمر در شهر کویته ایالت بلوچستان است
خبر محل اختفای ملا عمر در شهر کویته ی پاکستان زمانی فاش می شود، که مسوولان دولت ایالات متحده آمریکا پیش ازین بارها اعلام کرده بودند که رهبران دو گروه طالبان و القاعده و در راس آنها ملاعمر و اسامه بن لادن در مناطقی از پاکستان مخفی شده اند. اما سازمان استخبارات نظامی پاکستان نمی خواهد آنان را دستگیر کند. آخرین اطلاعاتی که از سوی "سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا" (سیا) به نشر رسیده است نیز، حاکی از آن است که ملاعمر رهبر طالبان و دیگر رهبران این گروه در شهر کویته ایالت بلوچستان واقع در جنوب غرب پاکستان مستقر هستند. کویته پایتخت استان بلوچستان پاکستان است، که در مرز افغانستان قرار دارد.
این مطلب را روی سایت واشنگتن پریزم بخوانید

۱۳۸۷ آذر ۸, جمعه

طرح هفت ماده ای ملا محمد عمر برای گفتگو با دولت افغانستان

مهمترین شرط های طالبان برای انجام مذاكرات با دولت حامد كرزی رییس جمهور افغانستان و قطع روابط با تشكیلات القاعده، در قالب یک طرح هفت ماده ای و پیش از کنفرانس ادیان به دست ملک عبدالله رسید. کنفرانسی که به پشنهاد پادشاه عربستان سعودی در نیویورک برگزار شد. این طرح در دیدار حامد کرزی با پادشاه عربستان سعودی، به دسترس رییس جمهوری اسلامی افغانستان قرار گرفته است. براساس خبر درز کرده به واشنگتن پریزم از قصر ریاست جمهوری افغانستان، این طرح که برخی پیشنهادات تازه از جانب رهبری طالبان در آن به چشم می خورد، مورد استقبال حامد کرزی قرار گرفت. اعلام محافظت از "ملاعمر" در نشست خبری رییس جمهوری افغانستان پس از بازگشت از نیویورک نیز، پاسخ مثبت به این طرح بوده است. در نامه ای که از آن به عنوان طرح هفت ماده ای ملا محمد عمر برای آغاز گفتگوها با دولت افغانستان یاد می شود، مواد ذیل با برخی از تجدیدنظرها در دیدگاه های قبلی طالبان موجود می باشند:
زمان بندی خروج نیروهای خارجی از افغانستان
این نخستین باریست که رهبری طالبان لحن شدید "خروج بدون قید و شرط نظامیان آمریکایی" را، به "خروج زمان بندی شده" آنان عوض کرده است. براساس این ماده طالبان خواستار آن گردیده است که: "برای خروج این نیروها از افغانستان زمان بندی مشخص شود، که در روشنایی آن مذاکرات با دولت افغانستان صورت گیرد".
سهیم ساختن طالبان در ساختار دولت مرکزی و حاکمیت های محلی
هرچند تا هنوز شماری از اعضای بلند پایه ی طالبان در چهارچوب ساختار حکومت و دولت افغانستان عهده دار مقامات مهم می باشند، اما در طرح تازه روی نقش ایشان در حاکمیت های محلی نیز تاکید گردیده است. شماری از گزارش ها می رسانند، که پیش ازین نیز طالبان در طرح های همسانی خواستار به دست گرفتن کنترل شش ولایت در جنوب افغانستان گردیده بودند. طرح هایی که از جانب دولت این کشور و جامعه جهانی بی پاسخ ماندند. اما در برنامه جدید طالبان، از هیچ ولایتی ذکری نرفته و آنها فقط خواستار سهیم ساختن خود در حاکمیت های محلی کشور گردیده اند.
جذب نظامیان طالب به صفوف ارتش ملی افغانستان
این بند در پیشهادات طالبان کاملآ جدید بوده، و پیش ازاین هیچگاه درخواست جذب آنها در صفوف ارتش ملی افغانستان شنیده نشده است. البته براساس برخی اطلاعات شماری از فرماندهان و جنگجویان پیشین طالبان در حال حاضر در صفوف این ارتش هستند، و در شماری از پست های کلیدی آن نیز جادارند. اما شورشیان طالب تا هنوز ارتش مورد اشاره را یک نیروی مزد بگیر (مزدور) خطاب کرده، و به ناتوانی آن تاکید می ورزند. بنابراین در پیشنهاد تازه به نظر می رسد ملاعمر به جای خروج نظامیان آمریکا از افغانستان، گام جدیدی در به رسمیت شناختن دولت افغانستان برداشته است.
معافیت (عفو) برای طالبانی که تا هنوزدر برابر نیروهای آمریکایی و افغان می جنگند
هر چند ساختار سیاسی امارت طالبان پس از عملیات نظامیان آمریکایی در افغانستان کاملآ از هم پاشید، اما بخشی از تشکیلات نظامی این گروه در گوشه و کنار ولایت های جنوبی افغانستان دست ناخورده باقی ماند. این دسته های پراکنده اما دست ناخورده، بعد تر با مساعد دیدن وقت و ضعف نظامیان افغان و ائتلاف، در برخی موارد دوباره سر بلند کردند و در حال مبارزه و به چالش کشیدن حضور نظامیان خارجی در کشور می باشند. در این جریان شبه نظامیان طالب زیرعنوان جهاد در برابر اشغالگران، بیش از چندین هزار نظامی خارجی و شهروندان افغان را به قتل رسانیده اند. در طرح تازه ی ملاعمر برای این دسته از طالبان، معافیت (عفو) قضایی درخواست گردیده است.
استقرار نیروهای اسلامی در كشور
ملاعمر در طرح اش برای جلوگیری از افتادن افغانستان به دور جدید از هرج و مرج و درگیری های داخلی، پیشنهاد کرده است که پس از خروج نیروهای آمریکایی و نظامیان غربی (ائتلاف و ناتو)، نیروهای کشورهای اسلامی برای استقرار امنیت جایگزین نیروهای غربی گردند. البته درین طرح از هیچ کشور خاصی نام برده نشده است. اما روابط خوب طالبان با کشورهای عربی، بیشتر حکایت از تمایل ملاعمر برای جایگزین ساختن سربازان عربی بجای نظامیان غربی دارد.
دین اسلام به عنوان قانون اساسی و رسمی كشور
یکی از بحث برانگیزترین مواردی که تا هنوز روند مذاکرات دولت زیر سایه ی ناتو در افغانستان و طالبان را با کندی مواجه ساخته است، عدم موافقت طالبان با پذیرش قانون اساسی افغانستان می باشد. قانونی که حق زن و مرد را مساوی دانسته، و آزای بیان و آزادی های اجتماعی در آن تسجیل شده است. طالبان بار ها اعلام کرده اند که مخالف هر قانونی هستند، که با اسلام مطابقت ندارد. از دید رهبری آنان قانون اساسی جدید افغانستان غیراسلامی و بدور از ارزش های ملی افغانستان می باشد. در طرح جدید ملاعمر هیچ تجدید نظری درین مورد دیده نمی شود، و او دین اسلام را به عنوان قانون اساسی افغانستان پیشنهاد می کند.
رابطه طالبان با تشكیلات القاعده
ملا عمر درخصوص رابطه طالبان با تشكیلات القاعده می گوید: "این ارتباط تنها به موضوع همكاری دو طرف در جنگ برمی گردد. در عین حال تفاوت زیادی بین دو گروه وجود دارد، و حتی عرصه عملیات های آنها از یكدیگر جداست." اما رهبری شورشیان طالب در طرح جدید اش گفته است که در صورت بیرون ساختن نظامیان آمریکایی از افغانستان، موقف این گروه در قبال القاعده نیز تغیر خواهد یافت.

۱۳۸۷ آذر ۱, جمعه

چهار نسخه ی اوباما برای افغانستان

بارک اوباما رییس جمهور منتخب ایالات متحده ی آمریکا که تقریبا تا دو ماه دیگر زمام امور این کشور را بدست می گیرد، در حال بررسی طرحی جامع و فراگیر برای حل مساله ی افغانستان می باشد. آن چنان كه مشاوران امنیت‌ ملی رئیس‌ جمهور آتی می‌ گویند، او به دنبال اعمال رویكردی منطقه ‌ای‌ تر در جنگ افغانستان است. به همین سبب ارائه نسخه های راه حل نظامی، رایزنی و مصالحه با برخی از عناصر طالبان، پیشرفت اقتصادی، و افزایش کمک های غیر نظامی در این کشور را، مد نظر دارد.
راه حل نظامی: افزایش نظامیان
اوباما عملیات ناموفق جستجوی اسامه بن ‌لادن رهبر القاعده كه مورد بی ‌توجهی قرار گرفته، و تمركز بیش از حد بر عراق به قیمت نادیده انگاشتن افغانستان را، از بزرگترین اشتباهات اداره زیر رهبری جرج بوش در افغانستان خوانده است. او در این پیوند می گوید: "چیزی که مدت هاست از تلاش های ملی ما غایب می باشد، بحثی صادقانه و جدی در مورد عواقب راهبردی حضور طولانی ما در عراق است. زیرا این جنگ باعث شده از پرداختن به تمام مشکلات جدی پیش رو مانند عروج مجدد القاعده در افغانستان، دولت ستیزه جوی ایران که مصمم به ساخت سلاح های هسته ای است، و گسترش ایدئولوژی افراط گرایی در سراسر جهان، ناتوان باشیم."
رییس جمهوری منتخب آمریکا یکی از الویت های سیاست خارجی خود پس از ورود به قصر سفید را اعزام نیروهای تازه‌ نفس به افغانستان عنوان کرده، و می افزاید: "اولین دستور من به عنوان فرمانده کل قوا پایان جنگ در عراق، و تمرکز مجدد نیروها بر افغانستان و منافع امنیتی وسیعتر ما خواهد بود. ما باید بدانیم که جبهه مرکزی در جنگ علیه تروریسم عراق نیست، و هیچ وقت هم نبوده است. این جبهه در افغانستان و پاکستان می باشد. در عین حال ناپذیرفتنی است که نزدیک به هفت سال پس از ١١ سپتامبر (٢٠ شهریور)، مسببان این حمله ها تا حدود زیادی سرجایشان باشند." دستیاران نزدیك به آقای اوباما می‌گویند او گسترش جنگ افغانستان در دو جبهه سركوب طالبان و ریشه‌ كن كردن القاعده را، مد نظر دارد. به باور آنان قرار است اوباما در این چهارچوب از طرح جرج بوش برای فرستادن ۲ تا ۳ لشكر تازه‌ نفس به افغانستان برای سرکوب شبه‌ نظامیان قبایلی و رویارویی با طالبان استقبال کرده، و آن را عملی نماید. طرحی که طی آخرین ماه‌ های ریاست جمهوری بوش، بیشتر در مورد آن سخن گفته می شود. همچنین گمان می‌ رود دولت اوباما به عنوان بخشی از راه حل نظامی مساله ی افغانستان، به پیشنهاد ژنرال دیوید پترائوس سیاسی ترین افسر پنتاگون توجه کند که اكنون فرماندهی مركزی نیروهای آمریكایی در خاورمیانه و افغانستان را بر عهده گرفته است. ژنرال در این پیشنهاد گفته: "سیاست های آمریکا در افغانستان در مسیر غلطی طراحی شده است، ما (آمریکا) در افغانستان در شرایط بسیار بدی بسر می بریم، و روند كنونی در این كشور سیر قهقرایی دارد."
راه حل سیاسی: مذاکره و گفت وگو
اهمیت مذاكره با عناصر آشتی‌ پذیر طلبان برای ارتش آمریکا در حدی است، که برخی از طراحان راهبردهای پنتاگون از آن به عنوان دروازه پایان جنگ در افغانستان یاد می ‌كنند. همچنین سعی خواهد شد با اعزام نیروهای تازه‌ نفس، شبه‌ نظامیان طالبان در مناطق جنوبی افغانستان در تنگنا قرار داده شوند. در عین حال امید می‌ رود پیگیری مذاكرات با عناصر سازش‌ پذیر طالبان، به بروز شكاف در داخل این گروه منجر شود. این همان ایده ایست، که آمریکایی ها در عراق از آن سود بردند. اما هنوز روشن نیست چنین طرحی تاچه حد برای بهبود اوضاع در افغانستان مفید واقع گردد. زیرا عراق كشوری با نیروهای خارجی و نیروهای داخلی آموزش دیده و مجهز است، که می‌ توان با آنان راحت‌ تر جنگ را مدیریت كرد. از سوی دیگر نیروهای شبه نظامی دردسر آفرین در عراق، نمی ‌توانند مانند همتایان خود در افغانستان با استفاده از آشفتگی مرزها و پناه گرفتن در خاك كشورهای همسایه حضور خود را حفظ کنند. در حالی که شبه نظامیان افغان به راحتی می‌ توانند در مناطق مرزی با پاكستان پنهان شوند، و حتی خود را در میان قبایل منطقه‌ ای قرار بدهند. در عین حال گرچه شرایط اجتماعی افغانستان كاملا منطبق بر وضعیت عراق نیست، اما تجربه موفق شكل‌ گیری شوراهای بیداری در این کشور موجب شده پنتاگون به تكرار نسخه افغان‌ آن رغبت نشان دهد. این فن به این ترتیب عمل می کند كه با استفاده از نیروهای محلی و قرار دادن سلاح در اختیار آنان (البته با نظارت آمریكا و یا دولت افغانستان)، با شورشیان مبارزه می شود. این شیوه مبارزه در افغانستان پیش از این نیز وجود داشته است. مثلا در دهه ۱۹۸۰ (١٣٦٠)، ارتش شوروی بسیار از چنین شیوه ای در افغانستان بهره برد. اما در نهایت همین گروه ها بودند، که بر حکومت زیر سایه شوروی در افغانستان نقطه ی پایان گذاشتند.
راه حل منطقه ای: رایزنی با کشورهای منطقه
به نظر می‌ رسد یکی از راه حل هایی که بارک اوباما در راهبرد جدید برای افغانستان بدان می اندیشد، كمك گرفتن از قدرت‌ های منطقه‌ ای برای مهار خشونت‌ها در این کشور است. چراکه در طول زمامداری رییس جمهور بوش، دولت افغانستان هرگز نتوانست در مورد حضور نظامیان خارجی در کشور خود، آرامش خاطر همسایگان و کشورهای منطقه را فراهم آورد. این مساله ایست که بیشتر نگاه های منفی کشور های همسایه و منطقه را نسبت به افغانستان جلب کرد. مثلا ایران یکی از کشورهای تاثیرگزار در منطقه است که با وجود اعلام حمایت و پشتیبانی از دولت افغانستان به رهبری حامد کرزی، حضور نظامیان آمریکایی در افغانستان را بزرگترین دغدغه خود خوانده است.
راه حل اقتصادی: افزایش کمک های غیرنظامی
فرماندهان ارشد آمریکایی و مقامات "سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا" (سیا) تاکید بر آن دارند، که یکی از راه های حل مساله ی افغانستان تمرکز بیشتر روی پیشرفت اقتصادی و سیاسی درین کشور می باشد. این ایده در درون افغانستان نیز هواداران زیادی دارد. کمااینکه کارشناسان امور افغانستان یکی از دلایل طویل شدن صفوف مخالفین دولت افغانستان را، عدم اشتغال شهروندان افغان و عدم دولتداری بهتر در افغانستان می خوانند. در همین پیوند بارک اوباما در مورد طرح هایش برای تندتر ساختن روند اقتصادی و سیاسی در افغانستان خاطرنشان می کند: "من روی آموزش نیروهای امنیتی افغانستان و حمایت از قوه قضائیه این کشور متمرکز می شوم. من القاعده و طالبان را یکبار برای همیشه ریشه کن می کنم. راه حل در افغانستان تنها نظامی نیست، بلکه سیاسی و اقتصادی هم هست. به همین علت کمک غیرنظامی را به یک میلیارد دلار افزایش خواهم داد."

۱۳۸۷ آبان ۱۶, پنجشنبه

حامد کرزی: سرنوشت ما بدست خودمان تعیین می گردد

حامد کرزی رییس جمهور افغانستان درست ساعت ده و سی دقیقه ی صبح چهارشنبه ۵ نوامبر (١۵ آبان) به وقت کابل یعنی دو ساعت پس از اعلام پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، با اشتراک در کنفرانس خبری در قصر گلخانه موفقیت اوباما را به او و مردم آمریکا تبریک گفت. وی به مردم آمریکا پیام داد که با انتخاب باراک اوباما، مردم جهان را با خود وارد عصر جدید کردند. آقای کرزی با ستایش از انتخاب مردم آمریکا که یک سیاه پوست را به صفت رییس جمهور انتخاب کرده اند، گفت آمریکایی ها با رای شان پندی با ملت های جهان دادند که روابط زبانی، نژادی و قومی نمی تواند برای رسیدن به اهداف والای انسانی غلبه کند. وی در ادامه افزود: "امروز ملت آمریکا با انتخابی که کردند یعنی با انتخاب سناتور باراک اوباما، ملت آمریکا، مردم آمریکا و در حقیقت جهان را به همراه شان به عصر جدید بردند. عصر جدیدی که امید وار هستم در آن روابط انسانی و بشری و ملت ها و مردم با هم به بنای نو اخلاقی استوار گردد. روابطی که در آن در سیاست و انتخابات و کوشش برای احراز کرسی های بزرگ دولتی، نژاد، رنگ و قوم بی معنی شود. امید وار هستم که از این حرکت بسیار عالی و بشری مردم آمریکا، باقی ملت های جهان و مردم افغانستان پندی گرفته باشیم، و کشور خود را بر اساس انسانی دوستی و خدمت -و نه روابط زبانی و قومی- برسانیم." آقای کرزی حرکت سناتور جان مک کین رقیب انتخاباتی باراک اوباما که پس از شکست سهمگین، پیروزی رییس جمهوری جدید را به وی تبریک گفت، از نهایت مردانگی و شهامت آقای مک کین خواند. وی آرزو کرد که روزی سایر رقیبان انتخاباتی از الگوی مک کین پیروی کرده، و ملت هایشان را به اتحاد و همبستگی دعوت نمایند. آقای کرزی مک کین را الگویی برای سیاستمدارن افغان خواند، و گفت: "امروز سناتور مک کین بسیار به عزت و به اصطلاح افغان ها مردانگی شکست را پذیرفتند، فورآ بعد از اعلام نتایج پشتیبانی خود از سناتور اوباما را اعلان کردند، به ملت آمریکا آرزوی نیکی، کامیابی و اتحاد کردند، و اعلام کردند که پشت آقای اوباما به صفت رییس جمهوری آمریکا ایستاده و از آنها پشتیبانی می کنند. برای این اقدام نیک آقای مک کین برایشان مبارک می گویم، و امیدوار هستم که ما مردم افغانستان هم ایشان را به صفت الگوهای خوبی برای زندگی خود و معاملات سیاسی خود داشته باشیم." رییس جمهوری افغانستان توجه به لانه های اصلی تروریسم که در آنسوی مرزهای این کشور و در خاک پاکستان می باشند را، از نخستین، مهمترین و اساسی ترین خواسته های دولت افغانستان از رییس جمهوری جدید ایالات متحده آمریکا عنوان کرد. لذا از او خواست تا جنگ از دهات افغانستان را به مراکز اصلی تمویل، تجهیز و پرورشگاه های ترویستان منتقل کند. رییس جمهوری اسلامی افغانستان با خواستار شدن تغییر جغرافیای جنگ علیه ترور گفت: "خواست ما تغیر در ستراتیژی (راهبرد) مبارزه علیه تروریزم است. به این معنی که مبارزه علیه تروریزم در دهات افغانستان نیست، مبارزه علیه تروریزم در کشور ما نیست، کشور ما قربانی تروریزم است، و خواست ما اینست که تلفات ملکی در افغانستان نباشد. زیرا در بمباردمان دهات افغانستان، نه جنگ علیه تروریزم به پیروزی می رسد و نه ریشه های این جنگ در دهات افغانستان است. نبودن و از بین رفتن تلفات ملکی در افغانستان، مهمترین، اولین و اساسی ترین خواسته ماست." وی در ادامه همان درون مایه افزود: "امروز که با هم صحبت می کنیم، باز هم ما تلفات ملکی داشتیم. دیروز در شاه ولی کوت قندهار در اثر بمباردمان جنگنده های آمریکایی تلفات ملکی پیش آمده، چند روز پیش از آن در هلمند، چند روز پیشتر از آن در وردک بود. این سلسله تلفات ملکی باید در افغانستان پایان یابد. اولین خواسته من از رییس جمهور جدید آمریکا زمانی که آنها به کارشان آغاز کنند، این خواهد بود که در افغانستان تلفات ملکی را از بین ببرند و جنگ را به جایی ببرند که لانه های تروریسم است، و پرورشگاه های تروریسم است نه در افغانستان! باقی مسایل را هم داریم با آنها (رییس جمهور آمریکا) که به وقت و زمانش با آنها مطرح می کنیم. (ما در باره) تقویت نهادهای حکومتی، تقویت نهادهای اقتصادی و رساندن ما به کامیابی زود تر، با آنها گفتگو خواهیم کرد."
حامد کرزی با اشاره به تنش های اخیر در روابط کشورهای ایالات متحده و افغانستان، گفت که بزرگترین چالش که باعث تشنج در روابط این دو کشور گردیده است، بمباردمان های انجام شده توسط نظامیان آمریکایی و کشته شدن افراد غیر نظامی در افغانستان می باشد. وی با سپاسگزاری از کمک های مردم جهان به افغانستان بویژه مردم ایالات متحده آمریکا، گفت که این کشور راهبرد ویژه ای برای افغانستان دارد، که تا حالا از سوی مقامات ارشد ایالات متحده دست کم گرفته شده است. او در این پیوند خاطرنشان کرد: "مشکل (مهم) دیگری (با ایالات متحده آمریکا) نداریم. مشکلات ما عمدتآ در ساحه تلفات ملکی می باشد. (البته) مشکلات دیگری هم هستند، که در هر زمان می باشند و می توانند حل شوند. ولی مشکل اساسی ما که چندی قبل باعث تشنج در روابط ما گردید، آن تلفات ملکی می باشد و آن خواسته ماست که باید کاهش یابد. در کنار این، افغانستان دیدگاه ها، پیشنهادات و راهبرد خاص خود را نیز، دارد. آن پیشنهادات را قبلآ با متحدین خود مطرح کرده ایم، و باز هم با متحدین خود مطرح می کنیم. ولی این بدین معنی نیست که افغانستان مشکور کمک های آمریکا نیست. ما از کمک های آمریکا و کمک های بقیه کشورهای جهان بسیار شکرگزار هستیم، نهایت ممنون هستیم. ولی در مورد جنگ علیه تروریسم دیدگاه ما فوق العاده واضیح و روشن است و بر حقیقت استوار است، و آن اینست که جنگ علیه تروریسم در دهات افغانستان نیست و هیچ وقت در دهات افغانستان به ثمر نخواهد رسید. بلکه جنگ باید در جایی برود که لانه هایش است، پرورشگاه هایش است که منابع تمویل آن است." رییس جمهوری اسلامی افغانستان وسعت روابط این کشور با دنیا، موجودیت افغانستان در تمام عرصه های سیاسی، اقتصادی و فکری جهان، بهبود وضع اقتصاد، بازسازی و دولت داری بهتر را، از بزرگترین دست آورد های حکومت خود در چهار سال گذشته خواند، که با حمایت جامعه جهانی بویژه ایالات متحده آمریکا به آن نایل آمده است. کرزی همچنین به دگرگون شدن راهبرد جنگ پس از تغییر رییس جمهوری ایالات متحده ی آمریکا و طرح باراک اوباما رییس جمهوری جدید این کشور برای اعزام سربازان بیشتر به افغانستان، اشاره کرد. او در این پیوند گفت که هیچ نیرویی بدون مشوره دولت افغانستان و پرسش قبلی از این دولت، وارد این کشور شده نمی تواند. در عین حال دولت افغانستان افزایش نیروهای نظامی آمریکا را، تنها در ولایت های نا آرام از جمله هلمند خواهند پذیرفت. او در این پیوند خاطرنشان کرد: "ما درمورد افرایش نیروهای آمریکایی در افغانستان، نظر مشخص خود را داریم. افغانستان در مورد ازدیاد نیروهای امنیتی جهان در شهرها و محلات مردم نشین خود، نظر موافق ندارد. ما می خواهیم که اگر تعداد نیروها در افغانستان افزایش می یابد، این افزایش در جاهای باشد که ضرورت احساس می شود. (یعنی) در مرزهای افغانستان و در مسدود ساختن راه هایی که از آن حملات تروریستی صورت می گیرد. خصوصا ما می خواهیم که نیروهای آمریکایی در ولایت هلمند که با کشورهای دیگر هم مرز هستند، جابجا شوند. همچنین در قسمت های دیگر افغانستان این کار شود تا هم از رفت و آمد تروریستان جلوگیری شده باشد، و هم از رفت و آمد قاچاقچیان مواد مخدر پیشگیری کرده باشیم. این نظر ما در مورد ازدیاد نیروها از دیر زمان بوده، که متاسفانه تا حالا به آن جواب مثبت داده نشده است. اما هیچ نیروی در افغانستان بدون مشوره با دولت افغانستان و یا پرسش قبلی از دولت افغانستان، آمده نمی تواند."

حامد کرزی به دیدگاه های باراک اوباما نسبت به رهبری افغانستان و شخص خودش اشاره کرد، که از آن انتقاد کرده و احتمال اینکه وی در انتخابات آینده از نامزدی اش حمایت نکند. او در این مورد گفت که تعیین رهبری افغانستان کار مردم این کشور است، و این مردم افغانستان هستند که مشخص می کنند که رییس جمهور آینده شان کی باشد. وی افزود: "ما مردم افغانستان باید ذهن خود را از اسارت خارجی ها رهایی دهیم. (چراکه) افغانستان یک کشور مستقل است، حد اقل سه هزار سال تاریخ دارد، پادشاه ها داشته، حکومت ها داشته، امپراطوری ها داشته، فرهنگ، عنعه رسم و رواج و هویت دارد. رییس جمهور افغانستان و حکومت افغانستان باید توسط خود مردم افغانستان تعیین شود، و توسط رای آزاد مردم افغانستان تعیین شود. اگر آن طور نباشد پس مجادله ما علیه طالبان و علیه روس ها، ناروا و غلط بوده است. تعیین رهبری افغانستان کار مردم افغانستان است، و باید مردم افغانستان تعیین کنند که رییس جمهورشان کی باشد. حکومت آمریکا و کشورهای دیگر در مبارزه علیه تروریسم با ما شریک هستند، خوش آمدند. همکاری با ایشان می کنیم و در بازسازی با ما شریک هستند، همکاری با ایشان می کنیم. ولی مقدرات افغانستان و سرنوشت ما بدست خودمان تعین می گردد، نه به دست آنها! و آنها هم این کار را نخواهند کردند، که در کشور ما مداخله ی انتخاباتی کنند و اگر کنند آن وقت دیگر بسیار بد خواهد بود."

۱۳۸۷ آبان ۱۰, جمعه

افزایش نظامیان آمریکایی در هلمند، انگلستان را تضعیف می کند

درپی اعمال فشارهای آمریكا بر انگلستان برای اعزام نظامیان بیشتر به مناطق ناآرام افغانستان به خصوص مناطق جنوبی و برعهده گرفتن بار مسؤولیتی سنگین‌ تر در این كشور و شکست این طرح، با درخواست متقابل دولت انگلیس از آمریكا، پنتاگون سرگرم بررسی طرح بر عهده‌ گیری مسؤولیت فرماندهی نیروهای سازمان پیمان آتلانتیك شمالی (ناتو) و ائتلاف در ولایت جنوبی هلمند است. واشنگتن اعلام کرده است که ٩ هزار تن از تفنگداران خود را برای نخستین بار با رقم بلند به ولایت جنوبی هلمند كه به محل سنتی فعالیت طالبان تبدیل شده، اعزام خواهد كرد تا شاید بتواند این منطقه را به اشغال خود درآورد. البته تا حالا روشن نیست که آیا نظامیان آمریکایی که تا بهار سال آینده وارد هلمند می شوند در كنار انگلیسی های مستقر درین ولایت قرار خواهند گرفت، و یا اینکه آغاز ماموریت آنها کار نیروهای انگلیسی درین منطقه را به پایان خواهد رسانید. نیروهایی كه تاکنون مصروف فعالیت های نظامی در بزرگترین منطقه جهان بوده اند كه زیر كشت انبوه خشخاش رفته، و در ٢ سال گذشته تحت كنترل قوای طالبان بوده است. ولی سخنگوی وزارت دفاع آمریکا گفته است که قصد آنان جابجایی سربازان آمریکایی با بریتانیایی ها نبوده، و این اقدام بخشی از تلاش برای تکمیل ماموریت در منطقه می باشد. طرح اعزام تفنگداران تازه نفس آمریكایی به افغانستان، درست در پی تنش های جدی در روابط کشورهای ایالات متحده و انگلستان در باره افزایش نیروهای بیشتر به افغانستان صورت می گیرد. کمااینکه آمریکا با طرح مورد اشاره، خود كنترل ولایت جنوبی هلمند را در دست خواهد گرفت. ولایتی که سالها پس از فروپاشی حاکمیت طالبان در افغانستان، از پایگاه های اصلی انگلیسی ها در افغانستان بوده است. مقامات ارشد نظامی انگلستان در ماه‌ های اخیر هشدار دادند كه ممكن است این ماموریت بین‌المللی به شكست بینجامد، و آن گونه كه تصور می‌ شد موفقیت‌ آمیز نباشد. براساس گزارش‌های موجود اخیرآ نفرات طالبان اسلحه ‌های خود از جمله مسلسل‌های سنگین را كه از نیروهای دولتی به غنیمت گرفته بودند، در ولایت هلمند به نمایش گذاشتند و در روز روشن آنها را آزمایش كردند. این اقدام نشانه آشكاری از این است كه نیروهای انگلیسی مستقر در جنوب افغانستان و بویژه ولایت ناآرام هلمند، نتوانسته ‌اند كنترل این مناطق را در دست خود بگیرند. هرچند نیروهای انگیسی هلمند را پایگاه اصلی خود به حساب می آورند و هم اکنون درین ولایت وسیع ترین قنسلگری را سازمان داده اند که بیش از ٣٦ دیپلمات ورزیده و کهنه کار در آن مصروف هستند، اما گفته می شود كه شهرستان های واشیر، بغران، بغنی، نوزاد، هزارجفت و دیشو، در کنترل کامل طالبان قرار دارند. به طوری که این گروه حتی در منطقه ی باباجی نیز مستقر می باشند، و کنترل اکثر جاده ها و مسیرهای اکمالاتی درین ولایت را نیز در دست دارند.

مهندسین نظامی آمریکا در هلمند
گفته می شود مهندسین نظامی آمریکایی در حال حاضر سرگرم طراحی، ساخت و ایجاد استحكامات، سنگرها، مواضع حفاظتی و امنیتی، و همچنین ایجاد برج‌ های مراقبت در امتداد پایگاه نظامیان انگلیسی در ولایت هلمند هستند. این تأسیسات برای نخستین واحد سه هزار نفره ی نظامیان آمریکایی آماده می شود، که تا بهار سال آینده وارد این ولایت می گردند. ولی ظاهرا اینگونه بیان می گردد که این ساخت و سازها بخشی از عملیات امنیتی است كه به منظور ایجاد مكانی امن ‌تر برای نیروهای بین المللی كمك به امنیت موسوم به ایساف و كمك به ایجاد مكانی امن تر برای نیروهای ارتش ملی و پلیس افغانستان درین منطقه صورت گرفته است، كه تحت رهبری ناتو فعالیت می كنند. در این پیوند مارك باور از نیروهای ارشد ارتش انگلستان در هلمند نیز می گوید، که این ساخت و سازها براساس کمک به ارتش و پلیس ملی افغانستان صورت گرفته است. اما همزمانی آغاز به کار این پروژه ها و طرح آمریکا برای فرستادن سربازان این کشور به ولایت هلمند، به خوبی می رساند که مقدمات ورود نظامیان آمریکایی در این ولایت ریخته شده است.

پرسش؟
اما پرسشی که پس از استقرار نظامیان آمریکایی در هلمند بروز خواهد کرد، اینست که آیا نیروهای انگلیسی کماکان حاضر خواهند بود تا در حضور تفنگداران آمریکایی به ماموریت خود درین ولایت ادامه دهند؟ البته هنوز زود است، تا به این سووال پاسخ دقیقی ارائه کرد. اما تجربه نشان داده است که انگلیسی ها در گذشته در برخی موارد حتی با برکناری مقامات دولتی هلمند که از جانب دولت جمهوری اسلامی افغانستان صورت گرفته است، مخالفت نشانداده و آنرا حرکتی در جهت خارج کردن وضعیت هلمند از اداره ی خود پنداشته اند. حضور تنفگداران آمریکایی که با تاکتیک های (فنون) متفاوت جنگی از بریتانیایی ها وارد عمل می گردند، از عمده چالش های فراروی همکاری این دو در میدان هلمند خواهد بود. کمااینکه ارتش بریتانیا تلفات محدود خود نسبت به نظامیان آمریکایی در افغانستان را مدیون سازش و مذاکرات پنهان و مقطعی با طالبان می داند، که آمریکایی ها به شدت با آن مخالف اند.

۱۳۸۷ آبان ۳, جمعه

پشت پرده ی هشدار ایران درباره مذاکره با طالبان

با انتشار اسناد شگفت انگیز از رایزنی محرمانه دیپلمات های آمریكایی و سعودی با نمایندگان طالبان در كاخ سلطنتی ریاض و گفت وگوهای چند مرحله ای و سری میان نمایندگان دولت های افغانستان، آمریکا، انگلیس و پاکستان با گروه طالبان، جمهوری اسلامی ایران واکنش تندی نشان داد. به طوری که روند این گفت و گوها را تکرار اشتباه برای کشور های غربی عنوان کرد. منوچهر متکی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران خطاب به کشورهای غربی که با طالبان در حال مذاکره هستند، هشدار داد و گفت: "تأمل کنید تا از یک سوراخ دو بار گزیده نشوید".پیش ازین، محمد خزاعی نماینده ایران در سازمان ملل متحد نیز در سخنانی در جلسه ویژه شورای امنیت این سازمان، در مورد تحولات افغانستان گفت که مذاکرات باعث حل مشکلات افغانستان نخواهد شد، بلکه نا امنی را در آن کشور تشدید خواهد کرد. همزمان با واکنش این دو مقام ارشد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، شماری از بلند پایگان نظام در درون نیز به گفت وگوهای طالبان و کشور های غربی واکنش نشان داده و انجام آن را به ضرر مردم افغانستان خواندند. مثلا علاالدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران گفت: "مذاكرات آمريكا و انگليس با گروه طالبان به معناي شكست آمريكا و ناتو پس از ٧ سال جنگ در افغانستان است، و پديده تروريسم را هم در منطقه گسترش خواهد داد.". همچنان دكتر علي اكبر ولايتي مشاور رهبر در امور بين الملل، در اجلاس سالانه موسسه بين المللي قدس در دوحه قطر تصريح كرد: "غربي ها مي خواهند از پاكستان و افغانستان يك سومالي بزرگ به وجود آورند و به بهانه فقدان امنيت، در اين منطقه حضور دائم داشته باشند."

جمهوری اسلامی نگران چیست؟
البته همه مقامات ایرانی در اظهارات خود بر منافع ملی افغانستان و برقراری ثبات درین کشور اشاره دارند، و ازین رهگذر با برگرداندن طالبان به قدرت و مذاکره با آنها مخالفت می ورزند. اما دستپاچگی آنها در موضع گیری هایشان از نیویارک، دوحه، و مقر وزارت خارجه ی این کشور، نشان می دهد که در روابط ایران با افغانستان خاموشی قبل از توفانی برقرار گردیده که جمهوری اسلامی را از آینده اش نگران ساخته است. در هفت سال گذشته شرایط در افغانستان به گونه ی رقم خورد که هر اقدام کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده آمریکا در افغانستان، سبب تقویت و رنگین تر شدن نقش ایران در قضایای افغانستان گردید. همچنین ایران را به اهداف راهبردی اش در افغانستان نزدیکتر ساخت. یعنی اتفاقی، که کشورهای غربی را به شدت نگران کرده است. چراکه از میان برداشتن رقيب ايدئولوژيك (عقیدتی) ايران در منطقه (طالبان گروه تندرو سنی) و برجسته شدن نقش شماری از گروه های شيعه (هزاره ها)، تاجيك ها و ازبیك های هوادار ايران، از مثبت ترین تحولات به سود این کشور در هفت سال گذشته بوده است. اما آغاز گفت وگوهای طالبان با طرف های غربی حتی اگر شانس های قرار گرفته در دست جمهوری اسلامی ایران در افغانستان را پس نگیرد، گمان محدود ساختن آنها را تقویت می کند. کمااینکه طالبان، کنار زدن شماری از سران ائتلاف شمال و گروه هایی که از آنها به عنوان مهره های نزدیک به ایران یاد می شود را، به عنوان پیش شرطی برای مذاکرات اعلام کرده اند.
جمهوری اسلامی چه را از دست می دهد؟
برجسته شدن نقش عربستان سعودی در صحنه ی سیاسی افغانستان در صورتی که ميانجي گري های آن کشور ميان طالبان و کشورهای غربی نتيجه ی مثبت داشته باشد، بدون شک موجب نفوذ هر چه بيش تر عربستان (به جاي ايران) در افغانستان خواهد شد. زیرا از طرفي عربستان كه به عنوان يك كشور اسلامي روابط خوبي را با گروه‌هاي طالبان داشته است، تلاش مي‌ كند در اين بازي ديپلماتيك امتيازاتي را براي خود بدست آورد. کمااینکه رياض درصدد است كه خود را به عنوان تنها مسير رسيدن به صلح از طريق مذاكره به شبه ‌نظاميان افراطي معرفي كند. برخي ها يكي از دلايل مهم اين اقدامات عربستان را، ناشي از هراس رياض از قدرت فزاينده ايران در منطقه مي ‌دانند. آنها مي ‌گويند ايران اكنون به عنوان يك قدرت منطقه‌ اي مطرح است. همچنين سوريه كه متحد ايران بوده، قوی گشته است. بنابراین احتمال آن مي ‌رود كه قدرت اين دو كشور به واسطه امکان بهبود روابط آنها با كشورهاي اروپايي و همچنين آمريكا، در منطقه افزايش بيشتري يابد. لذا این دلایل عربستان را بر آن داشته که به تكاپو بیفتد، تا از قافله بازيگران استراتژيك (راهبردی) در منطقه جا نماند.

شیخ های عرب به عنوان نخستین گام، طرح نزديك كردن طالبان در معادلات قدرت را روی دست دارند، که در نتیجه بازي سياسي جاری در افغانستان را دگرگون خواهد کرد. در عین حال وضعیت منطقه را هم در کل به نفع پاكستان و عربستان سعودي تغيير خواهد داد. البته هنوز خيلي زود است، که در اين باره قضاوت كنيم. چون موانع بسياري پيش رو قرار دارند. اما براساس برخی گزارش های درز کرده به رسانه ها، غربی ها پس از هفت سال در قضایای افغانستان بدین نتیجه گیری رسیده اند که در مساله ی این کشور از عربستان سعودی به عنوان تیری استفاده کنند، که با آن می شود دو نشان را زد. یعنی ابتدا با استفاده از نفوذ سیاسی شیخ های عرب با نزدیک ساختن طالبان به قدرت، می شود مانع تلفات گسترده نیروهای نظامی درین کشور گردید. در روی دیگر هم، می توان با برجسته شدن نقش عربستان سعودی و با توجه به نفوذ آن در افغانستان، دست جمهوری اسلامی ایران را از قضایای افغانستان کوتاه کرد.

۱۳۸۷ مهر ۲۶, جمعه

مصاحبه اختصاصی با سخنگوی طالبان:گفت و گو با کرزی ارزشی ندارد

اشاره: در این اواخر گفت و گوی دولت جمهوری اسلامی افغانستان و نیروهای بین المللی با طالبان، در صدر فهرست خبرها قرار گرفته است. البته این خبرها از جانب مقامات افغان گاهی رد، و زمانی هم تائید می گردند. اما درین میان دیدگاه طالبان به عنوان طرف مذاکرات مبهم مانده است. جهت روشن شدن این دیدگاه در مورد مذاکره با دولت افغانستان و جامعه جهانی، و نیز اتهاماتی که در رابطه با نزدیکی طالبان با جمهوری اسلامی ایران مطرح می گردد، با قاری یوسف احمدی سخنگوی این گروه گفت و گویی انجام دادم.

در این اواخر دولت افغانستان و مقامات بین المللی می گویند که طالبان در رویارویی با نیروهای بین المللی در افغانستان، از نوع سلاح های استفاده می کنند که مجهز با سامانه پیشرفته بوده و ساخت ایران می باشد. گفته می شود که این سلاح ها بیشتر در مناطق هم مرز با ایران دریافت شده، که نشان می دهد از کشور ایران وارد گردیده اند.

می خواستم این را بپرسم که آیا طالبان آنچه را که ناتو و دولت افغانستان از آن به عنوان سلاح های پیشرفته ساخت ایران یاد می کنند، در دسترس دارند؟ اگر جواب مثبت است، آیا طالبان این سلاح ها را از ایران بدست می آورند؟
قاری یوسف: گپ همینطور است که بهانه هایی به عنوان قرار داشتن سلاح های ایرانی در دست طالبان، از دیدگاه تبلیغاتی می باشد. اما چنین سلاح هایی در دسترس طالبان نیستند. اگر آنها شواهدی در دست دارند که می گویند ما سلاح های ایرانی را دریافت کرده ایم، شاید از برهان الدین ربانی و یا هم از عبدالرب رسول سیاف گرفته باشند. زیرا آنها در گذشته روابط بسیار نزدیک با ایران داشته اند (و سلاح در یافت می کردند). اما سلاح های ایرانی در دست طالبان نیستند، و آنها فقط و فقط با کمک خداوندی علیه دشمن متجاوز مبارزه و جنگ می کنند. سلاح های در دسترس طالبان، راکت و کلاشینکوف های روسی می باشد. بنابراین موفقیت های را که می بینید (دولت افغانستان ) به سمت های دیگر اشاره می کنند که پاکستان با آنها (طالبان) است، این حرفها بی معنی می باشد. طالبان فقط و فقط با کلاشینکوف، راکت های آر پی جی و چند نوع سلاح دیگر، مسلح هستند. آنها مجاهدند و علیه متجاوزین جنگ می کنند.

می شود در مورد رابطه طالبان با ایران بگویید؟ یعنی شما چه تعریفی از رابطه طالبان با این کشور دارید؟
قاری یوسف: میان طالبان و ایران رابطه ی نیست. منتهی طالبان با کشورهای همسایه روابط خوب می خواهند. یعنی در صورتی که آنها (کشورهای همسایه) در صفوف متجاوزین اشغالگر دخیل نیستند، (طالبان با آنها) روابط خوبی می خواهند و روابط خوبی نیز دارند. مهمتر از همه، هدف جنگ علیه دشمن، و نه چیزی بیش ازین، است.

گفته می شود که نظام حاکم بر جمهوری اسلامی ایران دشمن آمریکاست، و طالبان هم در واقع خود شان را دشمن آمریکا می شمارند. ازین رو یک وجهه مشترک میان جمهوری اسلامی ایران و طالبان وجود دارد؟
قاری یوسف: ازین لحاظ با هر کسی یک وجهه مشترک دارند، با شما هم دارند، با ما هم دارند و با دیگران هم دارند. اما در تنظیم کردن صفوف ( جنگیدن در قطار طالبان ) و از آن (ایران) چیزی گرفتن (کمک دریافت کردن)، این مساله صورت نگرفته است. منتهی آنها (دولت ایران) از کشور خود دفاع می کنند، و ما هم از کشور خود دفاع می کنیم.

با وجود حضور هفتاد هزار نیروی بین المللی در افغانستان و نسبت به نیروهای آمریکایی که با سلاح پیشرفته هم مجهز هستند، رشد قابل توجهی در عملیات طالبان دیده می شود. چه عاملی باعث رشد عملیات های طالبان و موفقیت های آنها در برابر نیروهای آمریکایی و دولت افغانستان گردیده است؟
قاری یوسف: چند دلیل وجود دارد.

اول طالبان در راه خداوند علیه متجاوزین اشغالگر بیگانه که در راس شان آمریکاست، جنگ و جهاد می کنند. بنابراین هر کسی که افغان است (حتی اگر در صفوف طالبان نیست)، روحش در جهاد است و او هم جهاد می کند.

عامل دوم این است که طالبان به شدت می رزمند، و درین اواخر موفقیت های چشمگیری دارند.

از دیگر سو اعمال شوم و نافرجام آمریکایی ها و بریتانیایی ها و دیگران (ناتو و ائتلاف) می باشد، که به کمک (دولت افغانستان) آمده اند و به افغانستان تجاوز نظامی کرده و این کشور را در اشغال خود در آورده اند. (بنابراین) اعمال شوم آنها یعنی عملیات نظامی شان در قریه جات، کشتار غیر نظامیان، و اعمال غیر افغانی و اخلاقی آنها هستند، که ملت مجاهد افغانستان را وادار ساخته اند که در مقابل شان جهاد کنند.

دلیل دیگر عملکرد حکومت کرزی می باشد که برای بادارهایشان (آمریکایی ها) وعده های بی شماری دادند که ما این کار را خواهیم کرد، آن کار را خواهیم کرد. اما در عرصه ی عملی هیچکدام ازین وعده ها را عملی کرده نتوانستند. آنها ( آمریکایی ها) از وضعیت مأیوس شدند.عامل بعدی ارتش ملی افغانستان می باشد، که اجیر هستنند. آنها سربازان اجیر هستند و توانایی مقاومت و ایستادگی در برابر ایمان، اسلام و جهاد را ندارند.

براساس گزارش ها طالبان از مخفی گاه های امن خود در پاکستان استفاده کرده، و درین اواخر در برخی از نقاط ولایت قندهار نفوذ نموده اند. مقامات دولتی و بزرگان قومی هم بدین باورند که ده عضو ارشد رهبری طالبان که در کویته پایگاه دارند، عملیات در ولایت قندهار را رهبری می کنند. همچنان گفته می شود که ملابرادر (از فرماندهان معروف طالبان) در حال رفت و برگشت به قندهار و کویته می باشد.
آیا مناطق قبایلی هم مرز با افغانستان به ویژه وزیرستان و مناطق همجوار آن، پناه گاه های امنی برای طالبان هستند؟

قاری یوسف: نه این هیچ حقیقتی ندارد. الحمدلله ملا برادر و دیگر فرماندهان ما در داخل افغانستان هستند، و در صفوف ما یکجا به مبارزه می پردازند. اینکه می گویند که طالبان در پاکستان هستند، تقریبآ دو لک خانواده افغان در پاکستان زندگی می کنند و خانه هایشان در آن کشور است. آنها وقت و ناوقت به افغانستان می آیند، و بعد به پاکستان می روند. اما کسانی که معمولآ در رفت و آمد می باشند، افراد عادی و معمولی هستند و وابسته به گروه طالبان نیستند. یعنی نه فرمانده و نه هم چیز دیگر، نیستند. زیرا همه فرماندهان و مجاهدین ما در داخل افغانستان هستند، و مبارزه می کنند. آنها در قندهار، هلمند، ارزگان، نورستان، مزارشریف و حتی در کندز می باشند، و ولایت کندز با پاکستان مرز مشترک ندارد! و یا هم عملیات های ما در هرات فاریاب می باشد. بنابراین هر عملیاتی که در تمام افغانستان صورت می گیرد، از داخل کشور است و پیوند دادن آن با کشورهای خارجی تبلیغات دشمن می باشد.

مردم شماری از شهرستان های قندهار البته در مناطقی که جبهه های طالبان وجود دارد، می گویند که در میان صفوف طالبان جنگجویان عرب، ازبیک، چچین و پاکستانی را دیده اند، که در مقابل دولت افغانستان و نیروهای بین المللی مستقر در کشور جهاد می کنند. شما این خبر را تائید می کنید؟
قاری یوسف: این (تنها) یک حرف است. کسانی که می گویند عرب ها، چچین ها، ازبیک ها و پاکستانی ها آمده اند، درست نیست. ما خود افغان ها هستیم، و برعلیه متجاوزین جهاد می کنیم. ضرورت، فرضیت وظیفه ی ماست. اما ضرورتی به دیگران نداریم. اگر یک یا دو فرد در صفوف طالبان هستند، آنها مستثنا می باشند. این فریضه ی ماست که آنان ( جنگجویان خارجی ) را منع نمی کند. یعنی فیصدی شان اگر دو و یا سه فیصد هستند، این را ما ممانعت نمی کنیم. زیرا این وظیفه ی اسلامی ماست، که از آنها ممانعت نکنیم. ولی اینکه (جنگجویان خارجی) در افغانستان جبهه یا فرماندهانی داشته باشند، این را ما رد می کنیم و اینها تبلیغات است.

می شود در مورد هدف نهایی سیاسی طالبان در افغانستان بگویید؟ یعنی هدف نهایی طالبان در افغانستان چیست؟
قاری یوسف: هدف نهایی سیاسی طالبان در افغانستان، فعلآ در آغوش هدف نظامی قرآنی-اسلامی می باشد. یعنی هدف طالبان یک نظام قرآنی-الهی است، که در سرزمین افغانستان می خواهند. نه در پس این هدف و نه هم در پیش این هدف، چیزی وجود ندارد. فقط اسلام سیاست ماست، و طالبان دیگر وظیفه و هدفی ندارند.

دولت افغانستان و نیروهای ناتو، طالبان را به دوسته خوب و بد تقسیم می کنند. همچنین بدین باورند که مذاکره با طالبان خوب، بهتر از استفاده از زور در برابر آنها است. آقای کرزی هم اخیرآ اعلام کرده، که به روند گفتگو ها شدت بیشتر بخشیده است. چه فکر می کنید؟ آیا مذاکره با آنهایی که دولت افغانستان از آنها به عنوان طالب خوب یاد می کند، در کاهش خشونت ها نقشی خواهد داشت؟
قاری یوسف: اینکه طالبان را به دوسته خوب و بد تقسیم بندی نموده اند، کاملآ غیر معقول است. طالبان یکی هستند، و در هر جایی که باشند یک فکر و ایدئولوژی (عقیده) دارند. منتهی دولت افغانستان آنهایی را طالب خوب می گویند که در بازارهای کابل و یا جاهای دیگر دیده اند، که جنگ نمی کنند. لذا کسانی که جهاد نمی کنند، با آنها ضرورت مفاهمه دیده نمی شود.اما طالبان بد آندسته از آنها را می گویند، که در سنگرهای داغ جهاد هستند و دولت افغانستان اعلام نموده که با طالبان بد مذاکره نمی کند.

آیا شورای رهبری طالبان تصمیمی برای آغاز مذاکرات و پایان بخشیدن به جنگ در افغانستان دارند؟
قاری یوسف: تا حال معلوماتی نیست، فعلآ جنگ است و جهاد ادامه دارد. شورای رهبری و فرماندهان طالبان بدین بارو هستند، که جهاد را باید به پیروزی رساند و انشاالله جهاد و مبارزه ادامه خواهد داشت.

یعنی در حال حاضر، در سطح رهبری طالبان هیچ تصمیمی برای گفت و گو و مذاکره نیست؟
قاری یوسف: نه در حال حاضر( گفت و گو) با کرزی ارزشی ندارد.

اگر طرف گفتگوی طالبان به جز از کرزی جامعه جهانی باشد، چطور؟ در آن حالت شاید طالبان مذاکره کنند؟
قاری یوسف: آن ساعت و آن مصلحت

بسیار خوب! آیا میان القاعده و طالبان در زمینه عملیات هایشان در برابر دولت افغانستان و نیروهای خارجی، همکاری وجود دارد؟ یعنی میان القاعده و طالبان هم آهنگی هست؟
قاری یوسف: نه، همراه طالبان در افغانستان القاعده ی وجود ندارد. در افغانستان طالب می جنگد، و طالب مبارزه می کند. تشکیلات داخلی طالبان در افغانستان است. یعنی رهبران طالبان کاملآ در داخل افغانستان هستند، و با هیچ کسی رابطه ندارند.

ملا صاحب بسیار زیاد تشکر
قاری یوسف: تشکر، از شما ممنون

۱۳۸۷ مهر ۱۹, جمعه

فکر ازانگلیس،برنامه ریزی از آمریکا،پول ازعربستان و اجرا ازپاکستان

بی نظیربوتو نخست وزیر فقید پاکستان قبل از ترور خود اعلام کرده بود که در ایجاد پروژه طالبان فکر از انگلیس، برنامه ریزی از آمریکا، پول از عربستان و اجرا از پاکستان بود. اکنون در آستانه هفتمین سال شکست طالبان، مذاکرات مکه با نیروهای طالبان و پذیرش آنان به عنوان طرف درگیر در جنگ داخلی و یا به مثابه شریک احتمالی، بیش از آنکه از موضع ضعف صورت گرفته باشد، بیانگر این واقعیت است که هنوز از طالبان در افغانستان استفاده ابزاری صورت می گیرد و فورمول فکر انگلیس، برنامه ریزی آمریکا، پول عربستان و اجرا از پاکستان، در حال تکرار شدن است.
طالبان: کرزی طرف مذاکره نیست

در عین حال حامد کرزی رییس جمهوری اسلامی افغانستان با صدای بلند اعلام می کند، که تصمیم قاطع گرفته با شورشیان طالب مذاکره کند. به طوری که حتی حاضر است برای گفتگو با گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی افغانستان و ملامحمد عمر مجاهد رهبر طالبان به هر کجایی که آنها بخواهند برود. او برای اجرای این کار قیوم کرزی برادر بزرگش را نیز به مذاکرات مکه فرستاده است.اما اظهارات سخنگویان طالبان مبنی بر اینکه حتی اگر تصمیم به مذاکره بگیرند طرف گفت و گوهایشان کرزی نیست، این واقعیت را روشن می سازد که هنوز طالبان بر اساس فورمول اولیه پیش می روند. بنابراین در موج جدید از مذاکرات، کرزی سیال طالبان نخواهد بود.

انگلستان: لازم است با طالبان معامله شود

مذاکره با طالبان بحث تازه ای نیست. اما آنچه دور جدید از مذاکرات مکه را برجسته ساخته، اظهارات همزمان مقامات انگلیسی برای شکست در جبهه افغانستان است. این اظهارات از جنس تعارف بوده، و برای آماده ساختن اذهان شهروندان افغان برای فرونشاندن حساسیت آنها از جنایات طالبان مطرح می گردد.براساس برخی گزارش هایی که به رسانه ها درز نموده، شرارد کوپر کولز سفیر بریتانیا در کابل روند جاری در افغانستان را در حال شکست تعریف کرده و به قدرت رسیدن یک دیکتاتور در این کشور را قابل قبول خوانده است. آقای کولز گفته: "بریتانیا هیچ گزینه دیگری به جز حمایت از ایالات متحده در افغانستان ندارد. اما ما (بریتانیا) باید به آنها (آمریکایی ها) بگوییم که می خواهیم بخشی از یک راهبرد درحال پیروزی، و نه (قسمتی از یک روند) در حال شکست، باشیم." آقای کولز همچنان افزوده: "ما باید نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا را از فرو رفتن بیشتر در باتلاق افغانستان برحذر داریم . راهبرد آمریکا (در افغانستان) رو به شکست است، و تنها دورنمای واقع بینانه برای افغانستان، به قدرت رسیدن یک دیکتاتور قابل قبول در این کشور می باشد."البته مقامات وزارت خارجه ی انگلیس در نخستین واکنش خود، سخنان سفیر این کشور در افغانستان را تحریف شده خواندند. اما در دومین اظهار نظر ازین دست، ژنرال مارک کارلتون اسمیث فرمانده لشکر هوایی شانزده بریتانیا هشدار داد که عملیات نظامی علیه طالبان به پیروزی قطعی نخواهد رسید. او همچنین گفت که برای پایان دادن به شورش ها در افغانستان، ممکن است لازم باشد با ستیزه جویان اسلامگرا معامله شود. پیش ازین نیز انگلیسی ها بارها تلاش کرده اند تا با بزرگ نمایی طالبان، برگشت آنان به قدرت را قابل قبول سازند. اوج چنین تحرکاتی، اخراج دو دیپلمات اروپایی از افغانستان به جرم رابطه با طالبان بود. چراکه مایکل سمپل انگلیسی و ماروین پترسون ایرلندی در واقع افرادی بودند، که برای این پروژه ی انگلستان در افغانستان کار می کردند.براساس اطلاعاتی که وجود داشت سمپل حقوق حدود هزار تن از افراد دست اول طالبان در هلمند را می پرداخت. به طوری که به هر افسر طالبان ۵٠٠، و به هر جنگجو ٢٠٠ دلار آمریکایی حقوق می داد. انگلیسی ها بار دیگر یک معامله مهم و پشت پرده با طالبان انجام دادند. این معامله طرح ساختن اردوگاه آموزشی برای شورشیان در منطقه جنوبی افغانستان بود، که توسط سرویس اطلاعاتی افغانستان در کابل افشا گردید. این طرح در یک حافظه کوچک جیبی توسط پلیس مخفی افغانستان کشف شد. به گفته یک منبع دولتی این کشور ساختن این اردوگاه و آموزش شورشیان، قسمتی از طرح های دولت انگلیس بوده است. بر اساس این طرح قرار بود تا در این اردوگاه، ١٨٠٠ جنگجو و ٢٠٠ فرمانده رتبه پایین آموزش ببینند. طبق گزارش های منتشر شده، همچنین در این حافظه کوچک جیبی نوشته شده بود که ١٢۵ هزار دلار آمریکایی برای ساختن این اردوگاه به مصرف رسیده است. همچنین قرار بود ٢٠٠ هزار دلار آمریکایی دیگر برای ادامه پروژه آموزش تروریست ها در سال ٢٠٠٨ (١٣٨۷) هزینه شود.در همین مقطع زمانی مقامات افغان اعلام کردند، که صلح سازان اروپایی به شورشیان امکانات ارتباطی از قبیل تلفن دستی، کامپیوتر لپ تاپ و امکانات ارتباطی داده اند. در حافظه کوچک آمده است که برای آموزش طالبان، آنها نیازمند تلفن های ماهواره ای هستند تا بتوانند به آسانی با مقامات بریتانیایی در ارتباط باشند.

آمریکا: طالبان به دوسته خوب و بد تقسیم می شوند

برخلاف انگلیسی ها، آمریکاییان سیاستی را در پیش گرفته اند که معتقدند طالبان را می شود به دو دسته خوب و بد تقسیم کرد. به گفته آمریکایی ها می توان با طالبان خوب مذاکره نمود و کنار آمد، و با طالبان بد جنگید. در همین پیوند وزير دفاع آمريكا از تلاش‌ها براي برقراري ارتباط با آن دسته از عناصر طالبان يا ديگر شبه نظامياني كه حاضر به برقراري آشتي در افغانستان هستند، همانند آنچه در عراق صورت گرفته، حمايت كرد.گيتس در مسير سفر براي حضور در نشست‌هاي بين‌المللي در مقدونيه و مجارستان، در جمع خبرنگاران گفت: "بايد تلاش هايي صورت گيرد تا مشخص شود كه چه كسي مايل به حضور در آينده افغانستان است، و چه كسي به اين امر علاقه‌ ندارد."وی همچنین خاطرنشان كرد: "درست همانند عراق، اين يكي از راه حل‌هاي كليدي بلند مدت در افغانستان می باشد. آشتي با مردمي كه براي پيشرفت مايل به همكاري با دولت افغانستان هستند، بخشي از اين راه حل است. بايد با آنهايي كه مايل به همكاري با دولت نيستند، با روش نظامي برخورد كرد."گيتس در پاسخ به اين پرسش كه آيا از تلاش‌ های صلح از سوي عربستان استقبال مي ‌كند، اظهار داشت: "از هر كس كه بتواند نقش سازنده ايفا نماید، استقبال مي كنيم."

عربستان: افغانستان بدون القاعده و آمریکایی ها

عربستان سعودی یکی از نادر کشورهاییست که در زمان حکمروایی طالبان، امارت این گروه در افغانستان را به رسمیت شناخت و با آنها روابط دیپلماتیک برقرار کرد. روابط طالبان با شیخ های عرب از صمیمانه ترین رابطه های این گروه در سطح بین المللی، تعریف شده است. کمااینکه همزمان با فتح کابل به وسیله ی طالبان، صدها نهاد و سازمان دولتی و غیردولتی عرب ها در افغانستان آغاز به کار کردند. این نهادها و سازمان ها زیر چتر کمک های عربستان سعودی به مردم افغانستان، آموزش های دینی، کمک های خیریه و ده ها ماموریت دیگر در این کشور را عهده دار گردیدند.همزمان با فروپاشی حاکمیت طالبان در افغانستان، به یکباره همه ی سازمان ها و نهادهای خیریه ی عربستان سعودی افغانستان را ترک گفتند، و روابط دپلماتیک این کشور با افغانستان نیز در پایین ترین حد روابط کشورها رسید. همچنین عربستان سعودی که می توانست نقش برجسته ای در روند بازسازی و نوسازی افغانستان داشته باشد، درین راستا کوچکترین گامی برنداشت و چنان نشان داد که این کشور از تحولات جاری در افغانستان نا خشنود است. این ناخشنودی عرب ها باعث آن گردید که حامد کرزی رییس جمهوری اسلامی افغانستان با سفر هایش، رسمآ از عربستان تقاضا کند تا نقش خود در تحولات سیاسی افغانستان را از سرگیرد و برای اینکار به عنوان نخستین گام میزبان مذاکرات صلح با طالبان گردد، که بخشی از تمایلات این کشور(عربستان) برای برگرداندان این گروه است. این درخواست کرزی با لبیک پادشاه عربستان روربرو گشت. بنابراین در نخستین روز عید رمضان یعنی ٣٠ سپتامبر (٩ میزان/مهرماه) امسال، پادشاه عربستان میزبان هئیت هفده نفره از مقامات طالبان، پاکستان، و دولت افغانستان گشت. گفته می شود درین مذاکرات پادشاه عربستان راه حل بحران افغانستان را خروج نیروهای نظامی امریکا در قبال خروج اسامه بن لادن از منطقه خوانده است.

پاکستان: طالبان و حکومت ملی-اسلامی در افغانستان

شاید هیچ کشوری در حد پاکستان از فروپاشی حاکمیت طالبان در افغانستان صدمه سیاسی حس نکرده باشد. طالبان که با اشاره ی اسلام آباد در کابل حکمروایی می کردند، در آخرین روزهای امارت شان در افغانستان به هیچ قیمتی حاضر نگردیدند تا به درخواست های مشترک آمریکا و پاکستان مبنی بر واگذاری اسامه بن لادن سر تسلیم فرو نهند. این اقدام آنان به بهای فروپاشی حاکمیت شان در افغانستان تمام شد.فروپاشی امارت طالبان در افغانستان ضایعه بزرگی برای پاکستان خوانده می شود. در عین حال ناخشنودی سران و سیاست پردازان پاکستانی از تحولات پس از طالبان در افغانستان مزید بر علت گردید، تا به پناه دادن طالبان در پاکستان و تجدید قوای نیروهای این گروه در درون مرز های خود بپردازند. هدف این بود که با حفظ جریانی به عنوان طالبان، هرچند قوی یا ضعیف، نقش خود در قضایای افغانستان را همچنان حفظ کرده باشند. لذا قدرت گیری زود هنگام طالبان پس از فروپاشی آنها در افغانستان، نیروهای غربی و کشورهای حمایت کننده مبارزه علیه ترور در افغانستان را بهت زده کرد. سرانجام نیز این کشور ها را به این واقعیت نزدیک ساخت که بدون در نظر داشت منافع سیاسی و راهبردی پاکستان در افغانستان، نمی توان ثبات را درینکشور تضمین نمود.موقعیت حساس پاکستان در روابط این کشور با افغانستان باعث گردید که در مذاکرت مکه با طالبان، پاکستان نیز نقش اولیه اش در به وجود آوردن این گروه در افغانستان را بردوش گیرد. لذا با حضور نخست وزير پیشین محمدنواز شريف، قاضي مولانا فضل الرحمان، سميع الحق و آفتاب احمدخان شيرپاو وزير کشور پیشین پاکستان در اين گفت وگوها، یکبار دیگر نقش اجرا کننده مذاکرات با طالبان را عهده دار گردید.
این مطلب را روی سایت واشنگتن پریزم بخوانید

۱۳۸۷ مهر ۵, جمعه

تلخی های ماه عسل آصف علی زرداری

دولت بی تجربه و معضلات فراوان
در عمر اندکی بیش از شصت سال پاکستان، هیچ گاه سرنوشت این کشور و ملت به این بغرنجی و حساسیت نبوده است. همچنین هیچ وقت مثل این روزها آشفتگي سياسي، خشونت های تروريستي، ضعف اقتصادي، و تیرگی روابط با دو همسايه اصلي یعنی هند و افغانستان را، همزمان تجربه نکرده است.آصف علی زرداری و مشاوران کم تجربه اش با حذف نواز شریف و حزب مسلم لیگ ( نواز)، دولت سست و بی بنیادی را بناکردند که از درون کم رونق است، و بر اساس یک جانبه نگری و یکه تازی اداره می شود.
گذشته از مشكلات داخلي كه شمرده شد، چالش‌ هاي سياست خارجي پيش روي دولت نوپای پاکستان هم کم نیستند. زیرا دولت زیر رهبری حزب مردم، در تقابل با طالبان پاکستانی نبردی طولانی را پیش روی دارد که ادامه همكاري ضد‌ تروريستي با آمريكا می باشد. به علاوه مقامات کاخ سفید به شکل فزاینده‌ای از عملکرد پاکستان در قبال جنگجویان القاعده و طالبان در مناطق مرزی با افغانستان ناراضی می باشند، و خواستار عملیات در درون مرزهای پاکستان هستند. این خواسته، همکاری با آمریکا را برای حکمرانان تازه کار پاکستان دشوار می سازد.

تقابل دیدگاه
در دولت بوش، عده‌اي از ميزان همكاري پاكستان در مقابله با شبه‌ نظاميان طالبان و القاعده ابراز نااميدي كرده‌اند. به همين دليل، در واشنگتن سياست افزايش حضور نظامي در خاك پاكستان اتخاذ شده‌ است. کمااینکه جرج بوش در ماه ژوئيه (تير ماه) براي اولين بار به‌ طور محرمانه دستور داد تا نيروهاي عمليات ويژه آمريكا بدون اينكه تاييد قبلي از دولت پاكستان دريافت كنند، حملاتي زميني در خاك اين كشور انجام دهند.پس از تقريبا ۷ سال همكاري دولت آمريكا با پاكستان در مبارزه با طالبان و القاعده، اين دستور محرمانه نقطه عطفي در این همکاری محسوب می شود که شرايط را براي دولت جديد پاكستان دشوارتر مي ‌كند. زیرا اين دولت نمي‌ تواند نگراني‌ ها و ملاحظات داخلي را، با درخواست‌ هاي خارجي و به‌ ويژه خواسته‌ هاي واشنگتن سازگار كند. کمااینکه نظرسنجي‌ ها نشان مي‌ دهد كه نزديك به ٨٠ درصد از مردم پاكستان با عمليات نظامي آمريكا در خاک كشور خود مخالفند. در عین حال پس از پیاده شدن واحد سربازان آمریکایی برای عملیات در درون مرزهای پاکستان، مجلس ملی این کشور در بيانيه شديد‌اللحني خواستار آماده‌ شدن ارتش براي پاسخ به اين عمليات گردید. در این پیوند ژنرال پرویز اشفق كياني رییس ارتش اعلام کرد، که این کشور در قلمرو خود وجود هیچ نیروی خارجی را تحمل نخواهد کرد. او همچنین هشدار داد كه نيروهاي كشورش از اين به بعد نيروهاي بيگانه را از ورود به خاك پاكستان منع خواهند نمود. يوسف رضا گيلاني نخست ‌وزير پاكستان هم حمايت خود را از سخنان صريح ژنرال كياني اعلام نمود. او در یک سخنرانی تلویزیونی گفت که اظهارات كياني منعكس‌ كننده عقايد و سياست هاي دولت پاكستان است، و وی نیز از آنها حمایت می کند. سخنان كياني در انتقاد از آمريكا از اين جهت مهم تلقي مي ‌شود، كه او به ندرت در جمع عمومي صحبت مي ‌كند. ديگر اينكه او فرمانده قدرتمندترين بخش از دولت پاكستان، يعني ارتش است.

همراهی با ارتش، جدایی از آمریکا
حمايت بي‌ چون و چراي نخست وزير پاكستان از مواضع ارتش، مي ‌تواند به مفهوم پايان يا حداقل اختلالي جدي در روابط پاكستان و آمريكا باشد.زرداري در داخل پاكستان با مشكلي بزرگ به نام ارتش رو‌به ‌روست. زیرا این نیروی نظامی همچنان از بازيگران مهم عرصه سياست این کشور می باشد. از قضا همين نهاد هم هست، که سابقه همكاري و نزديكي با طالبان را دارد. در عین حال همين ارتباط نزديك می باشد كه تلاش هر دولتي در اسلام‌ آباد را براي ريشه‌ كني شبه‌ نظاميان در خاك پاكستان، بي‌ اثر مي‌ كند. با درک این واقعیت بود که آمریکا هم پس از روی کار آمدن حکومت زیر رهبری حزب مردم، پيش از هر كاري اقدام برای مهار ارتش را روی دست گرفت. اما عدم دقت و ملاحظه لازم برای این کار، باعث آن گردید که ارتش پاکستان با عملیات نظامی آمریکا در خاک کشور خود احساس حقارت نموده و به واکنش در برابر آنها بپردازد. این عکس العمل های ارتش پاکستان و همدستی حکومت غیر نظامی این کشور (که از متحدین آمریکا برای تحقق طرح هایش در منطقه خوانده می شود) با این نیرو، در واقع كليه رؤیاهای آمریکایی ها در مهار این ارتش را برهم زد.این مساله زمانی با قاطعیت بیشتر مطرح گردید که آصف علي زرداري رئيس جمهور پاكستان در یک اقدام ضد آمریکایی و همآهنگ با فرماندهان ارتش، روز شنبه ٢٠ سپتامبر (٣٠ مهر) در اولين سخنراني خود در مجلس اين كشور گفت كه به تروريست‌ها و قدرت‌هاي خارجي اجازه نخواهد داد تماميت ارضي كشورش را نقض كنند. زرداري در ادامه افزود: "پاكستان نبايد اجازه دهد كه از خاكش براي حملات تروريستي عليه كشور‌هاي ديگر استفاده شود. در عين حال هيچگونه نقض تماميت ارضي خود را به نام مبارزه با شبه نظاميان تحمل نخواهد كرد."وي كه همزمان با ادامه حملات موشكي آمريكا از خاك افغانستان به مناطق قبايلي پاكستان سخن مي‌ گفت، همچنین خاطرنشان کرد: "ما بايد تروريسم و افراط گرايي را ريشه كن كنيم. اما تجاوز به حاكميت ملي و تماميت ارضي كشورمان تحت لواي مبارزه با تروريسم را هم، از سوي هيچ قدرتي تحمل نخواهيم كرد."

در یک خط قرار گرفتن دیدگاه های ارتش، سازمان استخبارات نظامی، و حکومت پاکستان، باعث مي ‌شود كه واشنگتن با چشم‌ هايي نگران به فكر تغيير سياست خود در مقابل آن کشور باشد. از دید کارشناسان در حال حاضر آمریکا به این گفته که" آمریکا و پاکستان برای حفاظت از جان انسان‌ های بی‌ گناه با هم همکاری می نمایند، تبادل اطلاعات دارند، و سرویس‌ های اطلاعاتی و نیرو های نطامی با هم کار می کنند" اکتفا کرده، و منتظر تحولات جديدی می باشد که قرار است از راه برسند.

۱۳۸۷ شهریور ۲۳, شنبه

افغانستان؛هفت سال پا به پای زمان

درست سه ما پس از فروپاشی برج های مرکز تجارت جهانی، افغانستان میزبان هزاران سرباز تا به دندان مسلح غربی که بهایی دست کم گرفتن اینکشور در محاسبات جهانی را می پرداختند گردید.هفت سال ازفروریختن برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی می گذرد. فروپاشیی که پس لرزه هایش سبب تغیرات برق آسا در افغانستان، کشوری که پس از جنگ سرد آمریکایی ها به یکبارگی بدان پشت کرده بودند گردید.با ورود سربازان سپید پوست و آفتاب ندیده ی غربی ،مردم شهرهای بزرگ افغانستان به استقبال آنان به جاده سرازیر می شدند، میزبانی ده ها هزار سرباز خارجی خوانده یا ناخوانده در سه دهه اخیر مردم این کشور را در استقبال از دوستان خوب آبدیده کرده است.نگاه های اولیه نظامیان اروپایی به شهروندان افغان با شگفتی و تعجب همراه بود. آنان که برای پاسبانی صلح در کشوری که میراث دار سه دهه جنگ ونابه سامانیست گسیل داشته شده بودند از دیدن سرو گردن شهرها و مردمان رنج دیداه ش شوکه شده و همه را تروریست خیال می کردند، در مقابل مردم افغانستان نیز از سرعت عمل این نیروها در برچیدن بساط طالبان حیرت زده شده وبه آنها به دید انسان های ماشینی نگاه می کردند.اما وضعیت به زودی دگرگون شد، نظامیان خارجی باپیاده شدن از خودروو کامیون های نظامی و پایان داشتن میله ی تفنگ شان ، به قدم زدن درجاده ها آغاز کردند، این نیروها همزمان با گشت های امنیتی در جاده هاوارد گفت و شنود با برخی از شهروندان افغان گشتند که با تبادل چند کلام آنها به دور از تصور ذهنی خود افغانها را مردمان صمیمی، و دوست داشتنی یافتند.هزاران نوجوان افغان که در سالهای هجرت به کشورهای خارجی پناه برده بودند و انگلیسی خوب می دانستند با برگشت به کشور به عنوان ترجمان با این نیروها همکار گردیدند.از آنجا که نیروهای غربی به یکباره گی به افغانستان سرازیر شدند با فرهنگ ، و سنت های جامعه افغانی کاملآ نا آشنا بوده وبرای آشنایی با فرهنگ و سنت های رایج در افغانستان به کسانی پناه آوردند که به عنوان ترجمان زیر دست این نیروها کار می کردند، این ترجمان ها یا جوان های دارای کمترین سطح آشنایی با فرهنگ و سنت های جامعه بودند و یاهم کاملا به مانند نیروهای غربی چون خود سالها درهجرت به سر برده اند از فرهنگ و سنت های جامعه به دورمانده اند.

آغاز ماجرا
شوربختی نیروهای خارجی در افغانستان از همین نقطه آغاز شد، برخورد این نیروها به مردم از عینک ترجمان های مکتب نرفته و کم سوادی بود که تنها می توانستند انگلیسی خوب صحبت کنند.بی توجهی به خط قرمز های به نام فرهنگ و سنت جامعه افغانی از سوی نیروهای خارجی آرام آرام چهره ی نیروهای دوست را به اشغالگر و بی بند و بار تبدیل می کرد، نظامیان خارجی که در روستا های افغانستان سرگرم جستجوی رد پای طالبان و القاعده بودند با اشاره انگشتان ترجمان ها رفتار کرده و هزاران تن از افراد بیگناه که شاید خود از طالبان متنفر بوده اند را به نام های طالب و القاعده بازداشت ومورد ضرب و شتم قرار دادند.همچنان همزمان با بازرسی منازلی که در آنها گمان می رفت افراد مرتبط با طالبان و القاعده پناه آورده باشند به بازرسی لباس های زنان و موارد محرمی شروع کردند که چهره ی آنان را زشت تر جلوه می داد.نفرت و انزجار مردم نسبت با این برخوردنظامیان خارجی به آتش زیر خاکستر می ماند که با گذشت هر روز تند تر می شد. با این حال نظامیان خارجی مستقر در افغانستان که برای پاسبانی صلح درین کشور آمده بودند خود را در برابر موجی از اعتراضات شهروندان افغان دیدند که از روستا های اینکشور آغاز گردیده و به سوی شهر ها در حرکت است.

خارج شدن کنترل شهر ها
در یکچنین وضعیتی شرایط به گونه ی شکل گرفت که هر روز صف مخالفین دولت از مجموعه ی مردمانی که ازعملکرد نیروهای ناتو و ائتلاف ناراضی به نظر می رسیدند طویل تر می شد تا آنکه طالبان قادر شدند برای نخستین بار شهر موسی قلعه ولایت هلمند در جنوب افغانستان را در تصرف خود در آوردند، این نخستین رزم آرایی طالبان در برابر نیروهای افغان و خیل نظامیان 60 و یک هزار نفره ی اروپایی بود که زنگ های خطر را به صدا در آورد.طالبان در نخستین فتوحات خود به این حقیقت دست یافتند که نیروهای خارجی مستقر در افغانستان توان جنگ های رویاروی را به دلیل نا آشنایی با اراضی افغانستان ندارند و به زودی می توانند آنان را در برخی از مناطق در جنوب افغانستان از پای در آرند.

از زمین به هوا
نیروهای ناتو و ائتلاف در چندین برخورد با طالبان عملآ توان ستراتیژیک جنگ های رویاروی با این گروه را از دست دادند و به نیروی هوایی پناه آوردند آنان در ابتدا از نیروهای هوایی شان به خوبی سود جستند و موفق به کشتن صداها شورشی درینکشور گردیدند اما این اقدام نظامیان خارجی نیز از سوی طالبان خنثی گردید.

تغیرتاکتیک
طالبان پس از دادن کشته های بسیار بدین نتیجه رسیدند تا در نحوه عملیات شان تغیر وارد آورند، آنان در تاکتیک جدید از منازل رهایشی شهروندان افغان به عنوان پنا گاها و مراکز عملیاتی خود استفاده کردند. که همزمان با آغاز عملیات طالبان بر اهداف ائتلاف و ناتو این نیروها از قوت های هوایی کمک طلب می کردند که تا رسیدن قوت های هوایی طالبان منطقه را ترک کرده و روستاییان را در تیررس بم افگن های ناتو و ائتلاف قرار می دادند.با این تاکتیک گروه های مدافع حقوق بشر و دولت افغانستان از کشته شدن غیرنظامیان انتقاد کرده و در حقیقت طالبان با تاکتیک جدیدشان موفق شدند تا سه دشمن ، ناتو ، ائتلاف و دولت افغانستان را به جان هم بیندازند.

ناتو،ائتلاف و دولت افغانستان
آخرین نمود از بجان هم افتادن دولت افغانستان، ناتو و ائتلاف را در روستای عزیز آباد ولایت هرات در غرب افغانستان می توان دید، در حالی که حامد کرزی رییس جمهوری اسلامی افغانستان با انتقاد از کشتار غیر نظامیان بوسیله ی سربازان ائتلاف این کار را غیر قابل قبول دانست نیروهای ائتلاف با رد گفته های رییس جمهور تاکید کردند که درین عملیات شماری از فرماندهان سرشناس طالبان را کشته اند و شمار غیر نظامیان کشته شده انگشت شمار می باشد.این مساله با عث آن گردید تا حامد کرزی رییس جمهوری اسلامی افغانستان برای همدردی با شهروندان افغان به روستای عزیز آباد سفر کرده و ماجرایی در افتادن خود با غربیان را شرح دهد، کرزی درنشست با سران قوم و نزدیکان مقتولین گفت : "روابط ما با خارجی ها بسیار خراب شده است".

آینده ؟
به نظر می رسد حامد کرزی رییس جمهوری اسلامی افغانستان از نا به سامانی و وخامت اوضاع در کشورش کاملآ نا امید شده است او دریکی از سخنرانی هایش با اشاره به این نکته گفت :"هنوز هم تهدید است کسی از ترس تروریسم ، کسی از ترس بمباردمان های(خارجی ها) و توان این ملت ازین سرزمین نیست که خود را نجات دهد ، نه از تروریستان جلوگیری کرده می توانیم که از پاکستان می آیند و نه هم توان جلوگیری از عملیات نیروهای ائتلاف را داریم که به بهانه تروریسم بمباردمان می کنند و فرزندان ما در آن کشته می شوند، ظلم از حد گذشته است ، ظلم از حد بلند تررفته است ، نه زور خارجی ها را داریم که بگویم بمباردمان نکنند ، و نه هم زور پاکستان را داریم که بگویم بم نفرست". هر چند سخنان کرزی تصویر تاریکی از آینده افغانستان را نشان می دهد اما پس از هفت سال اوهنوز باور دارد که گزینه ی برای نجات افغانستان باقیست و آن در یکپارچه گی افغانهاست :"جهانی که به کمک ما آمده با تشکر از آنها با ممنونیت از آنها بازهم نمی توانند افغانستان را نجات دهند،نجات این کشور،نجات فرزندانش ،از ظلم از پارچه پارچه شدن به بم و انتحار از پارچه پارچه شدن به دست تروریسم و دشمن افغانستان تنها در اتفاق ما و در درک حقایق است".

۱۳۸۷ شهریور ۱۵, جمعه

خسوف در روابط غرب با حاکمیت افغانستان

به نظر می رسد پس از انتقادهای حامد کرزی رئیس جمهوری اسلامی افغانستان از نحوه عملکرد بریتانیایی ها و امریکاییان در نبرد "علیه تروریسم" در افغانستان، خسوف شدیدی در روابط این کشور با حمایت کنندگان آن و به ویژه ایالات متحده واقع شده است. کرزی در اظهارات انتقادآمیز خود خواهان آن شده بود تا تصمیم گیری های اصلی در افغانستان به دولت زیر رهبری وی واگذار شود، و حضور نیروهای خارجی درین کشور مورد بازبینی قرار گیرد. روز جمعه اول سنبله/شهریور (٢٢ اوت) نیروهای ائتلاف بین المللی تحت فرمان آمریکا در افغانستان اعلام کردند، که با پشتیبانی هوایی ٣٠ شورشی طالبان را در یک درگیری رویاروی در روستای عزیز آباد شهرک شیندند ولایت هرات (در غرب افغانستان) کشتند. اما همزمان با پایان عملیات، مقامات افغان و برخی از ساکنان محلی گفتند که در پی بمباران نیروهای ائتلاف بر روستای مورد اشاره، دست کم ۹١ غیرنظامی کشته شدند که شماری از زنان و کودکان نیز در میان آنان بوده اند. درست ساعاتی پس از این حادثه، رییس جمهوری کرزی با محکوم کردن این اقدام نیروهای آمریکایی دستور داد تا کمیسیون پانزده نفری به ریاست نعمت الله شهرانی وزیر حج و اوقاف افغانستان، تلفات غیرنظامیان درعملیات را مورد تحقیق قرار دهد. در عین حال همزمان با یافته های کمیسیون موظف برای بررسی بمباردمان روستای مذکور، رییس جمهور دو مقام ارشد امنیتی افغان رادر پیوند با این حادثه سبکدوش کرده و خواستار بازبینی حضور نیروهای خارجی در افغانستان گردید.اما نیروهای آمریکایی با بی اعتنای به واکنش دولت افغانستان اعلام کردند که بر ارقام کشته های غیر نظامی این عملیات که بوسیله ی دولت افغانستان اعلام گردیده مطمئن نبوده، و این نیروها خود دست به تحقیقات خواهند زد. سرانجام ارتش آمریکا با انتشار اعلامیه ای به عنوان نتایج تحقیقات، به رد گفته های رییس جمهوری افغانستان و کمیسیون موظف دولت پرداخت. در این اعلامیه آمده است که در عملیات آنها، "۵ تا ٧ غیرنظامی جان خود را از دست داده و دو غیرنظامی دیگر نیز زخمی شده بودند، که از سوی نیروهای ائتلاف مورد درمان قرار گرفتند." در اعلامیه ارتش آمریکا همچنین قید شده است: "تحقیقات نشان می دهد که ٣٠ تا ٣۵ شورشی طالبان از جمله یک فرمانده شناخته شده این گروه به نام ملا صدیق (در این عملیات) کشته شده اند."
لبریزی کوزه صبر دولت و مردم
همایون حمیدزاده سخنگوی رییس دولت افغانستان که پس از نخستین برخورد لفظی دولت این کشور با نیروهای نظامی آمریکا در کابل سخن می گفت، تأکید کرد که دیگر حوصله ی مردم و دولت این کشور به لب رسیده و توان دید کشته شدن شهروندان خود به دست نیروهای ائتلاف و ناتو را ندارند. آقای حمید زاده خاطرنشان کرد: "حوصله ی مردم افغانستان و حکومت افغانستان به لب رسیده است. دیگر ما توان دیدن کشته شدن اطفال خود را در قریه های خویش نداریم. آرزوی ما اینست و تقاضای جدی جانب افغانستان اینست، که ما به طرف قرارداد تازه ی با جامعه جهانی برسیم. قراردادی که تمامی موارد را روشن بسازد، و در آینده جنگ علیه تروریسم در چوکات قوانین معینی صورت بگیرد. قوانینی که بر اساس آنها به مردم ملکی و غیرنظامیان آسیبی نرسد. در عین حال به این بپردازد که مسایل تفصیلی عملیات به چه شکل صورت بگیرد، عملیات نظامی به چه نحوی انجام شود، و استخبارات چگونه جمع آوری گردد. تمام این مسایل از طریق وزارت دفاع و وزارت خارجه دولت افغانستان ماده به ماده بحث می شود، و بالآخره به قرار دادی که توافق صورت می گیرد تمام این موارد را در بر می گیرد."
دولت در خط مخالفین؟
دولت افغانستان پس شش سال زمامداری در حالی از قانونمند شدن حضور نیروهای خارجی در این کشور می گوید که زمزمه هایی از تیرگی روابط رییس جمهور حامد کرزی با برخی از کشورهای شرکت کننده در ماموریت کمک امنیتی پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و گروه های بازسازی در افغانستان، به شکل جدی در محافل درون و برون مرزی مطرح بوده است. این امر نشان دهنده آنست که نه تنها نا آرامی ها، بلکه نا رضایتی ها نیز در میان متحدین در افغانستان افزایش می یابد. البته در شش سال گذشته شعار قانونمند شدن حضور نیروهای خارجی در افغانستان به عنوان بزرگترین ترفند گروه های مخالف دولت این کشور برای قدرت نمایی و ایجاد هیاهو، مطرح بوده است. اما شگفتی این موضوع که رییس دولت در خط اپوزیسیون قرار گرفته و از بی بند و باری نیروهای خارجی در افغانستان انتقاد می کند، آنست که سخنگوی شورشیان طالب در تماس با رسانه ها با محکوم کردن عملیات نیروهای آمریکایی در روستای عزیزآباد، از دولت به رهبری حامد کرزی خواسته است تا عاملان این قضیه را مجازات نماید.
چراغ سبز به دشمن محاسبه ی سیاسی با دوست
با این چراغ سبز آقای کرزی به طالبان، چنان به نظر می رسد که پس از درخواست های مکرر رییس جمهور برای پیوستن طالبان به حاکمیت زیر سایه ی ناتو و ائتلاف و عدم تمایل این گروه برای لبیک گفتن به خواسته های وی، آقای کرزی در فکر انتخابات سال آینده ریاست جمهوری کشورش می باشد. زیرا می اندیشد حال که در آستانه رفتن به این انتخابات حامیان غربی اش را از دست داده و حلقات تاثیرگذار درونی را نیز از خود رانده است، با یک شگرد به موفقیت دست پیدا می کند. یعنی با قرار گرفتن در برابر عملیات نیروهای خارجی که زیر نام مبارزه با تروریسم می جنگند، عده ای از ناراضیان را به صف خود کشانده و با چهره ای جدید وارد کار زار انتخاباتی می گردد. بنابراین شاید این اظهارات بخشی از محاسبات سیاسی ای باشد که به قصد نشان دادن قاطعیت بیشتر در برابر قدرت های خارجی و برای حریفانی ادا می شود، که قرار است در سال آینده از سوی کشورهای غربی در برابر وی پیش برآیند.
این مطلب را روی سایت واشنگتن پریزم بخوانید

۱۳۸۷ شهریور ۷, پنجشنبه

مشرف قمار را باخت، و حریف را از دست داد

يکشنبه ١۸ اوت (٢٨ مرداد)، ژنرال پرويز مشرف برای آخرین بار به عنوان رییس جمهور کشور ١٦۲ میلیونی پاکستان بر صفحه تلويزيون ملی این کشور ظاهر شد. او با اعلام خبرکناره گیری خود از مقام ریاست جمهوری پاکستان، به دفاع از عملکرد هشت ساله اش پرداخت تا خود را در دادگاه افکار عمومي تبرئه کند. مشرف اين دادگاه خود خواسته را پيش از آن ترتيب داد که تهديدهاي مخالفان خشمگين اش براي استيضاح و حتي کشاندن او به دادگاه پس از نه سال زمامداری اش، عملي شود.
درافتادن رییس جمهور با دادگاه عالی

موج نارضایتی که همچنان فضاي سياسي پاکستان را تحت شعاع قرار داده و سرنوشت ژنرال مشرف را رقم زد، هژده ماه پيش با برکناري قاضي افتخار محمد چودهري رئيس پیشین ديوان عالي و اعلام وضعیت فوق العاده در پاکستان از سوي مشرف آغاز شد. این موج در واپسين روزهاي زمامداري مشرف، وي را در برابر مجلس اين کشور قرار داد.
این تصمیم به اعتبار جهانی ژنرال مشرف نیز لطمه بزرگی وارد نمود، و انگشت متحدان قوی اش را به سمت وی دراز کرد.کمااینکه رییس جمهور آمریکا در نخستین رفتار ناملایمش با ژنرال مشرف پس از اقدام غیر دموکراتیک وی، از او خواست از سمت نظامی خود کنار رفته و هر چه زودتر انتخابات مجلس را برگزار کند.بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد هم، اقدام مشرف را غیر دموکراتیک و مایه نگرانی این سازمان خواند.دولت بریتانیا بر بازگشت حکومت غیرنظامی به پاکستان تاکید نهاد. همچنین در حالی که هلند کمک های اقتصادی خود به پاکستان را قطع کرد، سایرکشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز نارضایتی شان بر اقدام مشرف را نشان دادند.پرویز مشرف که بیشتر قدرت و حاکمیت اش را مدیون رابطه با غرب و حمایت متحدین بین المللی بویژه ایالات متحده آمریکا بود، با دریافت اشارات منفی از غرب دانست که شمارش معکوس برای حذف اش آغاز شده است.
مشرف، مهره ای سوخته برای غرب
مشرف پس از توافق دو حزب مردم و مسلم ليگ شاخه نواز، براي استيضاح تحت فشار زيادي قرار گرفت. اما با توجه به بي‌ رغبتي ارتش به دفاع از او و آشكار شدن اين واقعيت كه طرف هاي خارجي تاثيرگذار در فضاي سياسي پاكستان هم علاقه‌ مند به حمايت از متحد سابق خود نيستند، ناچار شد عطاي رويارويي با مخالفان را به لقايش ببخشد و با كاخ رياست جمهوري خداحافظي كند. هر چند وی طي ٩ سالي كه قدرت را در پاكستان در دست داشت يكي از كليدی ‌ترين متحدان آمريكا در جنگ با تروريسم تلقي مي ‌شد، اما زوال قدرت او طي يك سال گذشته مقارن با افزايش ناآرامي ها در افغانستان كه موجب شد اين كشور به دغدغه اصلي راهبرد سازان نظامي-امنيتي آمريكا تبديل شود، عزم آمريكايي‌ ها را براي يكسره كردن كار در پاكستان جزم كرد.زیرا آمريكايي‌ ها در پاكستان به دنبال كسي بودند و هستند، كه بتواند به حمايت از طالبان پايان دهد و مناطق مرزي بي‌ قانون اين كشور با افغانستان را تحت كنترل درآورد. اما مشرف ديگر قدرت كافي براي برآوردن مطالبات آمريكا را نداشت، و دولت جديد هم با وجود وی رغبتي به همكاري نشان نمي‌ داد.در کنار بحران هايي که گروه هاي افراطي بنيادگرا در شمال پاکستان پديد آورده بودند، شرايط اقتصادي پاکستان هم موجب نگراني متحداني نظير ايالات متحده از تداوم حکومت مشرف شده بود. به اعتقاد شماري از تحليلگران مشرف در مقام شخصيتي سياسی، اين شرايط به ويژه پس از اعلام وضعيت فوق العاده از سوي وی در ماه نوامبر (آبان) گذشته، به گونه يي رو به وخامت گذاشت که رئيس جمهوري محتضر به شمار مي رفت. بنابراین آنچه روز دوشنبه روي داد، بخش پاياني خداحافظي کشدار و طولاني وی از قدرت بود. مشرف در پيش نويس طرح استيضاح، به نقض قانون اساسي از جمله درباره اعلام وضعيت فوق العاده متهم شده است. اما در بیانیه پایانی در دفاع از عملکرد خود گفت که در تمام اقداماتي که تاکنون انجام داده، تنها پاکستان را اولويت خویش قرار داده است. او خاطرنشان کرد که وضعيت فوق العاده با هدف اجتناب از شرايطي به مراتب بحراني تر، از سوي دولتش اعلام شد. مشرف تاکيد کرد حکومت وي به رشد بسياري از شاخص هاي دموکراسي به ويژه در زمينه حقوق زنان و شرايط اقتصادي، کمک کرده است. يکي از اصلي ترين اهداف اقتصادي مشرف تشکيل و تقويت جامعه متوسط شهرنشين پاکستاني بود، که مي تواند پشتوانه خوبي براي رشد دموکراسي در اين کشور باشد. فقدان چنين طبقه اي يکي از عوامل بازدارنده حرکت هاي دموکراتيک در پاکستان طي دهه هاي قبل بوده است. وی در سخنراني تلويزيوني خود همچنین اظهار داشت: «مردم مي گويند سياست هاي من طي ٩ سال گذشته اشتباه بوده است، اما منتقدانم نبايد شرايط را براي مردم پاکستان دشوارتر کنند. برخي عناصر جهت دار و ذينفع اتهامات نادرستي را عليه من مطرح کرده اند، اما من هرچه انجام دادم در درازمدت به سود پاکستان خواهد بود.»
حتی ارتش هم به ژنرال نه گفت
مشرف در حالی بی هیچ سروصدا از مقامش کنار رفت که به نظر کارشناسان سیاسی حوزه پاکستان، در برابر ش گزینه های دیگری وجود داشت. به عنوان نمونه یکی از برگ های برنده ای که تا آخر در دست وی بود، گزینه انحلال مجمع ملی به منظور شکست طرح استیضاح محسوب می شد.اما در این مورد که چرا مشرف نخواست یا نتوانست ازین برگ استفاده کند، آگاهان معتقدند که شرایط کنونی در پاکستان به گونه ای نبود که وی بتواند یا بخواهد چنین اقدامی را انجام دهد. چون انحلال مجمع ملی نیازمند حمایت های مردمی و گروه های اجتماعی مختلف است. این در شرایطی بود که مشرف وجهه ای غیرمردمی پیدا کرده، و مخالفت بسیاری از محافل را به خود جلب نموده بود. به هر حال شاید انحلال مجمع ملی می توانست در کنار اعلام حالت فوق العاده یا حکومت نظامی در سرتاسر پاکستان، محقق شود. اما این امر، مستلزم کمک و پشتیبانی ارتش بود. در صورتی که اشفق کیانی فرمانده ارتش اعلام کرد، که تمایل دارد ارتش به دور از مسائل سیاسی باشد. وی با این اظهارنظر، در واقع پیامی تلویحی و ضمنی را برای مشرف ارسال کرد. اینکه در جدال ریاست جمهوری مشرف با احزاب سیاسی، از وی حمایت نخواهد کرد. ارتش پاکستان که از طريق ژنرال هاي حاکم طي بيش از نيمي از تاريخ ٦١ ساله این کشور در حوزه سياسي صاحب نفوذ بوده است، در حالي در برابر فشارهاي روزافزون و در نهايت استعفاي مشرف بي طرف ماند، که فرماندهي کنوني آن از مورد اعتمادترين افسران زيردست وی به شمار مي رفت.کمااینکه مشرف اواخر سال گذشته ميلادي (پاییز سال پیش) و پيش از آنکه براي دومين دوره سوگند رياست جمهوري را ادا کند، از فرماندهي ارتش کناره گرفت و آن را به ژنرال کياني تحويل داد.
آینده مبارزه با ترور؟
بركناري مشرف و روي كار آمدن رئيس جمهورجدید از يكي از دو حزب مردم به رهبری آصف علی زرداری و یا مسلم لیگ نواز به رهبری محمد نواز شريف و تشكيل دولت ائتلافي از اين دو حزب، ميدان مانور آمريكا را در پاكستان و افغانستان فعال تر و گسترده تر مي كند. از اين رو بايد به زودي شاهد درگيري هاي بيشتري ميان نظاميان پاكستان و جنبش هاي مذهبي این کشور از يك سو، و درگيري نظاميان آمريكايي با قبايل پاكستاني بخصوص در نوارهاي شمالي مرز اين كشور با افغانستان از سوی دیگر باشیم.
اما آنچه پس از مشرف صفحه ی آینده مبارزه با تروریسم را مکدر می سازد، گرم گرفتن ایالات متحده آمریکا با دولت غیرنظامی پاکستان می باشد که هیچ نوع اقتداری بر ارتش نخواهد داشت. چراکه تاریخ پاکستان نشان می دهد که حرف آخر درین کشور را ارتش و ژنرالان (آی اس آی) می زنند.بنابراین در دور جدید نیز در صورتی که ارتش به گونه اي احساس «حذف » و یا ناديده گرفته شدن کند (کمااینکه در غرب برای کاهش قدرت آن زمزمه هایی بلند گرفته)، نباید انتظار واكنش این ارتش ٦٠٠ هزار نفری مالامال از بنیادگرایان مذهبی و تندروان اسلامی را بدور دانست. دولت به رهبری سید یوسف رضا گیلانی به نمایندگی از ائتلاف جدید که رییس جمهور نیز به احتمال قوی از آن خواهد برآمد هم، نشان می دهد که نقش دولت غیرنظامی برای مهار تروریسم و بنیادگرایی تا حدی کمرنگ می باشد. بنابراین آمریکا برای مهار تروریسم و تندروی در پاکستان، به شدت به رابطه با ارتش این کشور نیازدارد.
آینده روابط پاکستان با افغانستان
در میان همسايگان پاكستان، افغانستان بلافاصله از كناره گيري مشرف استقبال گرم كرد. وزارت خارجه دولت حامد كرزي رییس جمهوری اسلامی افغانستان كه در ماه هاي گذشته به جنگ لفظي عليه دولت اسلام آباد كشيده شده بود و از پاكستان بعنوان منبع اصلي صدور بي ثباتي به افغانستان ياد مي كرد، با صدور بيانيه اي ابراز اميدواري كرد كه اين واقعه به تقويت دولت غيرنظامي در پاكستان منجر شود. (روابط ميان مشرف و حامد کرزى پس از افزايش خشونت‌هاى افراطيون در داخل اين دو کشور، به تيرگى گراييده بود.)سخنگوى وزارت امور خارجه افغانستان گفت: «ما اميدواريم کناره‌ گيرى مشرف موجب استقرار دولت مدنى و برپايى دموکراسى در پاکستان شود. افغانستان حامى پاکستانى با ثبات و دموکراتيک است، که بر پايه حکومت قانون استوار باشد.» سخنگوى دولت افغانستان نیز اظهار داشت، دولت متبوعش معتقد است برکنارى مشرف اثرات مثبتى در افغانستان برجاى خواهد گذاشت. سخنگوى وزارت کشور افغانستان نيز با اشاره به دخالت سرويس اطلاعاتى پاکستان در سازمان دهى حملات در خاک افغانستان، گفت: «مشرف از متحدان آمريکا بود، اما نه در عمل، بلکه در حرف! رياست جمهورى پرويز مشرف به نفع افغانستان نبود.»اما گذشته نشان داده است که واکنش های دولت افغانستان در قبال مسایل منطقه ای و به بویژه در مورد پاکستان، درست و حسابی از آب بدر نمی آید. مثلا دولت به رهبری حامد کرزی همزمان با روی کار آمدن دولت غیرنظامی به رهبری سید یوسف رضا گیلانی در پاکستان، رویاهای زیادی در سر داشت که با گذشت صد روز از حاکمیت وی و تشدید حملات طالبان در افغانستان، با خاک یکسان شد.
زرداری و شریف در بازی رسیدن به قدرت
اولين گمانه زني هاي جدي درباره سرنگوني احتمالي مشرف از ۸ اوت (١۸ مرداد) يعني زماني آغاز شد، که حزب مردم به رهبري آصف علي زرداري همسر بي نظير بوتو اعلام کرد از طرح استيضاح مشرف حمايت مي کند. اين حزب که با توسل به تبليغات برمحور ترور بي نظير بوتو توانست اکثريت نسبي دو مجلس ملی و اکثريت مطلق چند شوراي استاني در انتخابات فوريه (بهمن سال گذشته) را به دست آورد، در ماه هاي اوليه پس از کسب قدرت از رويارويي مستقيم با مشرف اجتناب مي کرد. اما از ۸ اوت (١۸ مرداد) پيوند آن با حزب مسلم ليگ نواز به رهبري محمد نوازشريف بار ديگر برقرار شد. پيشتر ائتلاف اين دو حزب تنها کمتر از شش هفته بعد از تشکيل آن به خاطر سياست هاي ملايم حزب مردم در برابر مشرف، از سوي شريف شکسته شد و نمايندگان حزب وي کابينه سيديوسف رضا گيلاني نخست وزير حزب مردم را ترک کردند. شريف که با کودتاي ١٩٩٩ (١٣۷٨) مشرف از نخست وزيري برکنار شده، از دشمنان سرسخت وی به شمار مي رود. به طوری که استيضاح مشرف، در واقع طرحي است که شريف بيشتر بر آن اصرار داشت. او پيشتر نيز اعلام کرده که به سرنگوني مشرف اکتفا نخواهد کرد، و خواهد کوشيد وي را به جرم خيانت محاکمه کرده و مقابل جوخه اعدام بکشاند. با این حال با کنار رفتن مشرف هر یک از دوحزب مردم و مسلم لیگ شاخه نواز خودشان را برای رسیدن به پست ریاست جمهوری، مستحق تر از دیگری می دانند. دلیل نواز شریف این است که طراح اصلی استیضاح مشرف می باشد، که سبب رفتن او شد. آصف علی زرداری نیز، مقام ریاست جمهوری را خونبهای همسر فقیدش می داند.هفته ها قبل از آنكه مشرف رسماً از قدرت كناره گيري كند، نام آصف علي زرداري و نواز شريف به عنوان رئيس جمهور آينده بر سر زبان ها بود. ولي ظاهراً مباحث داخلي ميان اين دو حزب به جايي نرسيد و محمد نواز شریف با اعلام اینکه "به دليل ناديده گرفتن مکرر خواسته هاي ما و تخلفات [حزب مردم] از توافقات، ما مجبور شديم که به حمايت مان از حکومت ائتلافي خاتمه دهيم و موقف اپوزيسيون را بگيريم"، از این دولت کنار رفت. این در حالی است که حزب مردم پاکستان به صورت رسمی از شرکت آصف علی زرداری در انتخابات ریاست جمهوری این کشور خبرداد، که قرار است در ششم ماه سپتامبر (شانزدهم شهریور) سال روان برگزار شود. کارشناسان سیاسی بدین باورند که بخت آصف علی زرداری برای احراز پست ریاست جمهوری در پاکستان خیلی بالاست، و با توجه به نفوذ حزب مردم در مجلس ملی و مجالس ایالتی برنده این انتخابات خواهد بود. اما تنها مساله ی که پس از پیروزی وی همچنان به صورت یک معما در پاکستان باقی خواهد ماند، موقف محمد نوازشریف از بازیگران اصلی دوران پس از مشرف است. زیرا در صورت برون ماندن وی از ساختار دولت، این موقف به عنوان یک پرسش بی پاسخ در برابر دولت نوپای پاکستان باقی خواهد ماند.
آینده مشرف ؟
تنها گزینه ای که می تواند برای نجات مشرف کاری کند، متحدین غربی بویژه ایالات متحده آمریکا هستند که اخیرآ عنوان کرده طرحی برای ارائه پناهندگی سیاسی به وی ندارند.این بیانیه از سوی وزیر امور خارجه آمریکا، یعنی بلند پایه ترین مقام در روابط بین المللی این کشور عنوان شده است. کاندولیزا رایس در پاسخ به این سوال شبکه فاکس نیوز که آیا دولت بوش مشغول بررسی ارائه پناهندگی سیاسی به مشرف است یا خیر، گفت: «این موضوع مطرح نیست.»وی تاکید کرد: «من می خواهم تمرکز خود را بر این امر قرار دهم، که باید با دولت دموکراتیک پاکستان چه کار کنیم.» رایس در پاسخ به این سوال که آیا طرفدار کناره گیری مشرف است یا خیر، تاکید کرد: «این مساله ای است که خود پاکستانی ها باید حل و فصل کنند.» اظهارات نزدیکترین متحد ژنرال خلع شده نشان می دهد، که مشرف در میدان سیاست پاکستان "هم بازی را باخته، و هم حامی را از دست داده است". در عین حال برخلاف دیگر حکام پاکستان از وضعیت خوب اقتصادی نیز برخوردار نیست، که آینده اش را تضمین کند. براساس گفته های مایکل کرپتون یکی از کارشناسان آمریکایی در امور جنوب آسیا و رئیس موسسه «استیمسون» واشنگتن «مشرف برخلاف دیگر فرمانروایان قدرتمند جهان مانند فردیناند مارکوس فیلیپینی و شاه ایران، آدم ثروتمندی نیست. وی در هاوایی دارایی، و یا در لس آنجلس عمارت ندارد. مسئله ای که امکان پناهندگی به خارج را، دشوار می کند.»
این مطلب را روی سایت واشنگتن پریزم بخوانید