۱۳۸۷ اسفند ۸, پنجشنبه

پیروزی تحریک انفاذشریعت محمدی وایدئولوژی ستیز،دربرابردولت پاکستان

۶ میلیون دلار برای صلح در دره سوات پاکستان
شورشیان طالب اعلام کرده اند که با پذیرش آتش بس در "دره سوات" پاکستان، به عنوان غرامت خسارات وارده در طی عملیات نظامی ارتش این کشور درین مناطق، ۴۸۰ میلیون کلدار پاکستانی از دولت گرفته اند. مبلغی که معادل ۶ میلیون دلار آمریکایی می شود.
یک مقام ارشد امنیتی در پاکستان که نخواست نامش فاش شود، می گوید که شورشیان مبلغ متذکره را از طریق کانال های غیرمستقیم از دولت این کشور بدست آورده اند.این مسئول می افزاید که این غرامتی برای آندسته از حامیان "تحریک انفاذ شریعت محمدی" در دره سوات می باشد، که در جریان عملیات نظامی ارتش اعضای خانواده هایشان درین منطقه را از دست داده و یاهم منازل شان به وسیله نیروهای امنیتی ویران گردیده است. در حقیقت گفتگو ها در مورد پرداخت این مبلغ، قبل از امضای قرار داد صلح با صوفی محمد رهبر گروه تحریک به اجرا در آمده است.به گفته وی مبلغ متذکره از وجوه مالی فوق العاده ی حساب رییس جمهور آصف علی زرداری پرداخت گردیده است. دولت امید دارد با پرداخت این مبلغ و قرار داد صلح در دره سوات، حاکمیت رییس جمهور را در مناطق قبایلی از جمله سوات قابل اجرا سازد. گفته می شود پیش ازین نیز مبلغ هنگفتی از جانب دولت ایالات متحده آمریکا به رهبران پاکستان سپرده شد که هدف از توزیع آن، جلوگیری از شورش ها درین مناطق بود.در معامله ی اخیر صلح دولت پاکستان و تحریک انفاذ شریعت محمدی مستقر در دره سوات که یک هفته پیش به اجرا در آمد، این دولت پذیرفته است در صورت به زمین گذاشتن اسلحه ی شورشیان، تطبیق شریعت درین منطقه را با تعریف طالبانی آن بپذیرد. لذا این معامله صلح، در حقیقت به جنگ دوساله درین منطقه پایان داد. جنگی که در آن دست کم ۱۷۰۰ ارتشی و صد ها غیر نظامی کشته شدند. همچنین بیش از ۶۰۰ هزار تن از روستایان دیگر این منطقه نیز، مجبور به ترک خانه هایشان گردیدند.طالبان پس از آن وارد معامله با دولت پاکستان شدند که مولانا صوفی محمد رهبر تحریک انفاذ شریعت محمدی با امضای پیمان صلح، برای بدست آوردن رضایت مولانا فضل الله رهبر شورشیان این گروه در دره سوات، وارد مذاکره گردید. فضل الله، داماد صوفی محمد نیز می شود و پدرزنش از او خواست تا افراد وی سلاح هایشان را به زمین بگذارند.
طالبان در نخستین گام به عنوان پیش شرط خواستار ضمانت های اجرایی برای خروج نزدیک به ۱۰ هزار نظامی ارتش پاکستان گردیدند، که از دوسال پیش بدین سو درین ناحیه با آنها درگیری های سختی داشته اند.تیمسار اطهر عباس مسوول روابط عامه ی فرماندهی ارتش پاکستان روز دوشنبه ۲۳ فوریه (۵ اسفند) در یک نشست خبری در اسلام آباد اعلام کرد، که ارتش این کشور به علملیاتش در دره سوات پایان داده و از قرارداد صلح با طالبان حمایت می کند. این مقام نظامی تاکید نمود که نیروهای ارتش برغم ابراز نارضایتی ایالات متحده آمریکا، همه ی عملیات خود در دره مذکوره را متوقف ساخته اند.عباس افزود: "دولت در کنترل شبه نظامیان خارجی که در سوات حاکم هستند، عملآ شکست خورد. این نیروها از دشمنان ما تمویل گشته، و روز تا روز در برابر ما قدرتمند تر می شدند."وی همچنان خاطرنشان کرد که درماندگی ماشین دولت از جمله ضعف پلیس در سوات، باعث شد تا دولت در شکست شبه نظامیان درین مناطق ناتوان گردد.او همچنین گفت: "نیروهای ارتش به تنهایی قادر نبودند بدون حمیات پلیس که عملآ در آنجا شکست خورده بود، بیش ازین عملیات در دره سوات را ادامه دهند. این مساله هم ضروری است، که شما قلب ها و مغزهای مردم را به حمایت از خود جلب کنید. بنابراین زمانی که شورشیان با مردم خلط می شوند، دیگر کاملآ غیر ممکن است که شما آنها را به صورت دقیق هدف قرار دهید. در یک چنین وضعی اگر نیروهای ارتش به عملیات اشان ادامه دهند، بدون شک بیشترین آسیب را غیرنظامیان و یا مردم عام خواهند دید."مولانا صوفی محمد نیز در همان نشست خبری روز ۲۳ فوریه (۵ اسفند) تاکید کرد، که این قرارداد گام به گام زمینه برگشت بیجاشدگان این منطقه را فراهم خواهد نمود. افرادی که از شدت جنگ ها مجبور به ترک خانه هایشان گردیده بودند.
او درین نشست بار دیگر از طالبان خواست تا به پیمانش پابند بماند، و عملیات نظامی خود در برابر ارتش این کشور را متوقف سازد. همچنین از حمل سلاح در مکان های غیر نظامی خودداری کند.وی در عین حال خواستار آن شد که دولت پاکستان همه ی اعضای تحریک انفاذ شریعت را که در زندان های این کشور محبوس اند، آزاد کند. همچنین ارتشی ها هم تمامی مدارس و مساجدی را که در اشغال در آورده اند، ترک گویند.
همزمان با این، شورای مجاهدین قبایلی شامل فرماندهان معروف از جمله بیت الله محسود، سراج الدین حقانی، مولانا نذیر و فرمانده گل بهادر، با تشکیل یک پیمان، آتش بس یک جانبه ای را اعلام کردند. بر مبنای این آتش بس، شورشیان این گروه ها دیگر بر نیروهای نظامی و امنیتی پاکستان از جمله ارتش این کشور حمله نخواهند کرد.اما این گروه ها در عوض خواستار آن شدند، که در ماه های پیش رو به جهاد در برابر نیروهای "پیمان اطلس شمالی" (ناتو) و "ائتلاف" مستقر در افغانستان، شدت بخشند.
ییشیه تحریک انقاد شریعت محمدی
"تحریک انفاذ شریعت محمدی" که در سال ١٩٩۲ (١۳٧۱) به هدف اجرا و تنفیذ قوانین اسلامی در پاکستان تاسیس شد، یکی از پنج سازمان بنیاد گرای مذهبی این کشور است. فعالیت های این سازمان در ١۲ ژانویه ۲۰۰۲ (۳ بهمن ١۳۸۰) از سوی پرویز مشرف رییس جمهوری اسلامی وقت پاکستان، درین کشور قدغن شد.
ایدئولوژی و اهداف
تحریک انفاذ شریعت محمدی که از پیروان مکتب وهابیت می باشد، هدف از ایجاد تشکیلات خود را تنفیذ و اجرای قوانین اسلامی در جمهوری اسلامی پاکستان عنوان می کند.از منظر ایدلوژیک، تلاش تحریک مزبور اینست که پاکستان را به شیوه حکومت طالبانی اداره نماید. کمااینکه در اوت ۱٩٩۸ (مرداد ۱۳٧٧) مولانا صوفی محمد رهبر تحریک در سخنان خود در پیشاور پاکستان به صراحت اعلام کرد، آن دسته از کسانی که در برابر نظام شریعت محمدی در پاکستان قرار می گیرند، واجب القتل هستند.او در گفت وگو با رسانه های این کشور اظهار داشت، که دیموکراسی به شدت مخالف اصول و اعتقادات اسلامی است. همچنین آنچه در پاکستان رایج می باشد، فرهنگ و سیاست های ضد اسلامی محسوب می شود. وی درین گفت وگو افزود: "ما تطبیق کامل اجرای شیوه های اسلامی در پاکستان را می خواهیم. ما قضا، سیاست، اقتصاد، جهاد فی سبیل الله، آموزش و پرورش، و صحت اسلامی را می خواهیم."تحریک انفاذ شریعت مخالف آن دسته از احزاب سیاسی و اسلامی در پاکستان است، که دیموکراسی را با اسلام قابل تطبیق می دانند. این گروه همچنین جهاد در برابر نیروهای بین المللی در افغانستان را فرض خوانده، و به شدت از آن حمایت می کند.
رهبری، ساختار و فرماندهی
مولانا صوفی محمد رهبر و بنیانگذار تحریک انفاذ شریعت محمدی است. او در دهه ١٩۸۰ (۱۳۶۰) یکی از رهبران فعال "جماعت اسلامی" بود. اما در سال ١٩٩۲ (١۳٧۱) با بریدن از این جماعت، تحریک انفاذ شریعت محمدی را تأسیس کرد. بزرگترین ماموریت نظامی خارج از مرزهای پاکستان این گروه در سال ۲۰۰١ (١۳۸۰) و حین فروپاشی حاکمیت طالبان در افغانستان بود، که با فرستادن هزاران جنگجو به حمایت از طالبان پرداختند.هر چند درین ماموریت اکثریت جنگجویان این گروه توسط نیروهای ائتلاف شمال در افغانستان کشته و یا هم دستگیر شدند، اما مولانا صوفی محمد که خود نیز در صف جنگجویان حامی طالبان مبارزه می کرد، به پاکستان برگشت. ولی در آنجا به زودی دستگیر و بازداشت شد.پس از دستگیری و بازداشت وی، دامادش مولانا فضل الله رهبری تحریک انفاذ شریعت محمدی را عهده دار گردید.مولانا فقیر محمد و مولانا لیاقت دو رهبر برجسته ی دیگر این تحریک بودند که در جریان حمله هوایی دولت پاکستان در۳۰ اکتوبر ۲۰۰۶ (٩ آبان ۱۳۸۵)، با ۸۳ تن دیگر از اعضای این گروه در دره جنگی باجور جان باختند.
مرکز فرماندهی و قرارگاه های تحریک انفاذ شریعت در" میدان" و در نزدیکی "آژانس باجور" در ایالت شمال غرب سرحد قرار دارد.
ساحه ی عملیات ساحه فعالیت تحریک انفاذ شریعت، کل مناطق قبایلی و بویژه "دره سوات" و شماری از شهرستان های ایالت شمال غرب سرحد را در برمی گیرد. کمااینکه این تحریک درهمین ناحیه نیز تاسیس شده است.تحریک حمایت های قابل توجهی نیز در"ملکند" و "باجور" دارد، و ساحه فعالیت هایش در ۲۵ سال گذشته افغانستان را نیز در برمی گیرد.
فعالیت و رویدادها
نقش تحریک انفاذ شریعت برای نخستین بار در نوامبر ۱٩٩۴ (آبان ۱۳۷۳) برجسته گردید، که کمک های نظامی را به حمایت از اجرای شریعت در ملکند (بخشی ازایالت شمال غرب سرحد) فراهم آورد.دولت پاکستان می گوید که تحریک انفاذ شریعت، روابط تنگا تنگی با شورشیان طالب در افغانستان دارد. این دولت در ۱٩ ژوئن ۱٩٩۵ (۳۰ تیر ۱۳٧۴) رهبر و بیش از بیست تن از پیروان ارشد تحریک را بازداشت کرد. یعنی زمانی که این افراد با حمله به ساختمان های دولتی در دره سوات، آنها را اشغال کرده و خواستار اجرای قرارداد ۱٩٩۴ (۱۳۷۳) گردیدند. قراردادی که در آن درخواست شده بود، دولت پاکستان قوانین جاری در ملکند را با شریعت محمدی تطبیق دهد.در ۶ سپتامبر ۱٩٩۸ (۱۶ شهریور ۱۳٧٧) تحریک در واکنش به حملات موشکی آمریکا به افغانستان هشدار داد که در صورت پوزش نخواستن آمریکا از جهان اسلام، شهروندان و اهداف این کشور در پاکستان را هدف قرار خواهد داد.همزمان با آغاز عملیات نظامی آمریکا در افغانستان نیز، تحریک هزاران جنگجوی طالب را برای پیوستن به صفوف طالبان افغانی به این کشور فرستاد. براساس گزارش ها در ۲٧ اکتوبر ۲۰۰١ (۶ آبان ۱۳۸۰) نزدیک به ۱۰ هزار تن از پیروان تحریک انفاذ شریعت که از طرف مولانا صوفی محمد رهبر خود همراهی می شدند، از مرز پاکستان گذشته و وارد افغانستان گردیدند. این شبه نظامیان با کلاشینکوف، راکت انداز، سلاح های ضد هواپیما، موشک، نارنجک و شمشیر مسلح بودند. براساس گزارش ها با رسیدن کاروان های تحریک به افغانستان، رهبر و شماری از کادرهای برجسته این گروه در ولایت جنوبی قندهار مستقر شدند، که مرکز اصلی فرماندهی حاکمیت طالبان در افغانستان بود.قاضی احسان الله یکی از سخنگویان تحریک در ۲٧ اکتوبر ۲۰۰١ (۶ آبان ۱۳۸۰) در باجور گفت: "ما مقاومت خواهیم کرد، حتی اگر مقامات بخواهند مانع ما گردند. جهاد ازینجا آغاز می شود.اصلآ ملا عمر به ما مشوره داد، تا منتظر بمانیم که در صورت ضرورت به افغانستان بیاییم. اما ما به ایشان گفتیم که اینجا به صفت نیروی ریزرفی (ذخیره) باقی خواهیم ماند، و در صورت ضرورت دست بکار خواهیم شد".پس از بازداشت مولانا صوفی محمد و از دست رفتن کادرهای برجسته ی این گروه در پایان سال ۲۰۰١ (زمستان ١۳۸۰) و تبعید شماری از آنان، تحریک به شدت در حال فروپاشی قرار گرفت. اما این وضع طولانی مدت نبود و پس از زمین لرزه ۸ اکتبر ۲۰۰۵ (۱٧ مهر ۱۳۸۴)، همه چیز دگرگون گردید. زیرا کمک های سرشار مالی گروه های افراطی اسلامی از گوشه و کنار جهان باعث شد، تا این گروه دوباره تجدید قوا کند و بازسازی شود.در ۲۲ فوریه ۲۰۰۶ (۴ اسفند ۱۳۸۴) دولت پاکستان برای نخستین بار اعلام کرد که تصمیم گرفته است پنج رادیوی اف. ام. غیر قانونی در مناطق مختلف آژانس باجور را که وابسته به تحریک انفاذ شریعت هستند، قدغن کند.این دولت هدف ازین تصمیم را تبلیغات و سخنرانی های ضد دولتی رهبران تحریک انفاذ شریعت پس از حمله هوایی ۱۳ ژانویه ۲۰۰۶ (۲۴ دی ۱۳۸۴) هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی اعلام کرد.روز اول ماه مه ۲۰۰۶ (۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۵) تحریک تصمیم به ایجاد جنبشی گرفت که نمازگزاران جمعه ها پس از اقامه نماز، بر ضد سیاست های غیراسلامی پاکستان راهپیمایی کنند.پس از سال ها فراز و فرود در مأموریت تحریک انفاذ شریعت محمدی در دره سوات، اینک به نظر می رسد با امضای توافقنامه ای میان دولت و این گروه، تحریک به نیل به اهداف اساسی اش که تطبیق و اجرای شریعت در مناطقی از پاکستان می باشد، نزدیک تر شده است. براساس این توافقات، میان نیروهای ارتش پاکستان و طالبان در دره سوات آتش بس نامحدودی برقرار شده است. همچنین طالبان اجازه یافته اند، قوانین شرعی را در این منطقه اجرا کنند.

۱۳۸۷ بهمن ۱۸, جمعه

میراث بوش و چالش های مرد تغییر

شماری از رؤسای جمهور آمریكا آنچنان در دوران تصدی مقام خود بد عمل نموده اند، كه جانشینان آنها با صرف مدت های طولانی وقت و میلیون‌ ها دلار كوشیدند اشتباهات اسلاف خود را برطرف نمایند. البته تعداد اینگونه رؤسای جمهوری كه نتوانستند دوران كاری خود را بخوبی به پایان برسانند و مشكلات زیادی برای جانشین اشان باقی گذاردند، كم بود. اما جرج بوش رئیس جمهوری پیشین آمریكا، در میان همین افراد كم حضور دارد.
البته اوباما با توجه به سیاهپوست بودن، با شانس خوبی برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری روبرو شد. اما از آنجا كه مجبور است سال ها تلاشش را وقف تصحیح اشتباهات بوش نماید، می‌توان گفت كه یكی از بدشانس‌ترین رؤسای جمهوری آمریكا می باشد.
چنانچه در حوزه سیاست خارجی با چالش هایی اساسی روبرو است، که اکثر آنها میراث ناگوار دوران بوش به شمار می آیند. القاعده، افغانستان، عراق، ایران، پاکستان، روسیه، روند صلح خاورمیانه، بهبود چهره آمریکا در جهان، خلیج گوانتانامو، چین، کره شمالی، و تغییرات آب و هوایی، از جمله مسائلی هستند که به نظر تحلیلگران، اوباما درباره آنها چالش هایی خواهد داشت.
القاعده، عراق، افغانستان و پاکستان

شاید بزرگ ترین چالش برای باراک اوباما، افغانستان باشد. زیرا اگر در عراق وضعیت رو به بهبود است، در افغانستان اوضاع اینگونه نیست. چراکه شكست طالبان و از بين بردن القاعده در مرز اين كشور با پاكستان، تقويت و افزايش نيروها در افغانستان به بيش از سطح ٣٢ هزار كنوني، و نحوه پيگيري آخرين تصميمات دولت بوش در خصوص گفت وگو يا عدم مذاكره با طالبان نيز، براي باراك اوباما باقي مانده اند. بهبود وضعیت افغانستان همراه با بهبود عملکرد دولت این کشور، و تلاش برای در پیش گرفتن سیاست های مؤثر از سوی دولت پاکستان (که در مجموع ثبات خود این کشور نیز معضلی جداگانه است)، مقولات مهمی برای تضعیف طالبان و نیروهای القاعده به شمار می روند.
ایران
ايران از مسائل مهم سياست خارجی آمریکا محسوب می شود. کمااینكه اوباما براي حل موضوع هسته اي ايران، تمايل خود را براي گفت وگو و ديپلماسي بدون پيش شرط اعلام كرده است. وي همچنين تعهد خویش براي ممانعت از دستيابي ايران به آنچه كه از آن به عنوان تسليحات هسته اي ياد می كند را هم، ابراز نموده است.
روند صلح خاورمیانه
اوباما با این سئوال همیشگی روبرو است، که تا چه حد در روند صلح خاورمیانه دخالت کند. اولین مرحله انتخابات اسرائیل می باشد، که قرار است دهم فوریه (بیست و دوم بهمن) برگزار شود. این انتخابات نشان خواهد داد، دولت جدید اسرائیل تا چه حد آماده سازش می باشد. ریچارد هالبروک که از وی به عنوان یکی از سیاستمداران نزدیک به آقای اوباما یاد می شود، نظریه "هلال بحران" را مطرح کرده است. نظریه ای که براساس آن، با مسایل مختلف از ترکیه گرفته تا پاکستان، برخورد می شود. البته این روزها باید سوریه را نیز در این هلال گنجاند. زیرا کمکش برای برقراری ثبات در عراق ضروری است.
روسیه
روسيه يكي از چالش هاي مهم اوباما تلقي مي شود. وي در چند ماه گذشته مخالفت خود را با سياست هاي مسكو اعلام نموده است. چنانچه در درگيري هاي اخير در قفقاز بين گرجستان و روسيه، اين كشور را مقصر دانست و محكوم كرد. بحران گرجستان این سئوال را به وجود آورده، که دولت جدید اوباما چگونه سیاست خود را در برابر روسیه تنظیم خواهد کرد. آمریکا برای حل مشکلاتی مانند دارفور و ایران که شورای امنیت نیز در آن نقش دارد، نیازمند کمک روسیه است. در عین حال از دیگر موضوعات مهم، تعیین شتاب روند پیوستن گرجستان و اوکراین به "سازمان پیمان اطلس شمالی" (ناتو) می باشد. از بین سایر مشکل های موجود، می توان به مساله استقرار سیستم دفاع موشکی در لهستان و جمهوری چک، اشاره کرد.
چین
روابط با چین برای آمریکا مهم است. زیرا چین عضو شورای امنیت سازمان ملل می باشد، و در اقتصاد آمریکا هم دارای قدرت اثرگذاری زیادی است. اگرچه آینده تایوان همواره این قابلیت را داشته و دارد که این دو کشور را از یگدیگر جدا کند، اما چین به خودی خود مشکلی برای آمریکا محسوب نمی شود. تبت نیز وضعیت مشابهی دارد. بنابراین روابط آمریکا و چین احتمالا باثبات باقی می ماند. کمااینکه به نظر نمی رسد اوباما نیز چیز دیگری غیر از این بخواهد.
كره شمالي
كره شمالي، خلع سلاح آن و در نهايت حل كامل مسئله هسته اي اين كشور، و همچنين پيامدهايي كه در صورت عدم اطاعت آن از خواست هاي جامعه جهاني مي تواند رخ دهد، موضوعات ديگري خواهند بود كه بخش مهمي از توجهات را به خود جلب خواهند كرد. اوباما در مورد خلع سلاح كره شمالي و در نهايت حل كامل مسئله هسته اي اين كشور، خواستار "گامي آرام و رو به پيش" شده است. تغییرات آب و هوایی
تغييرات آب و هوايي و حذف گازهاي گلخانه اي و آلاينده هاي مهم نظير ژنراتورهاي برق و شركت هاي نفت و گاز هم، جايگاهي ويژه در سياست خارجي ساكن نوین اتاق بيضي شكل كاخ سفيد خواهند داشت. زیرا اوباما بايد به عنوان يك دمكرات و نماينده بخشي از طرفداران محيط زيست، با آنها دست و پنجه نرم كند.
بخت بلند بوش
هنگامی که جرج دبلیو بوش در سال ۲٠٠٠ (١٣۷٩) مبارزات انتخاباتی اش را به پیش می برد، هرگز نامی از اسامه بن لادن و یا شبکه القاعده به میان نیاورد. در اعلاميه هاي حزب جمهوري خواه كه به امور سياسي، دفاعي و سياست خارجي این کشور مربوط بود هم، هیچ جا به بن لادن و يا سازمان های تروریستی دیگر اشاره ای نشد. اصولا در مبارزات انتخاباتي رياست جمهوري آن سال، به ندرت مساله تروريسم مطرح گرديد. اما بعد از حمله به كول، خبر نگاری از بوش پرسيد: "اگر كشوري به هسته هاي تروريستي جا بدهد، آيا مي تواند مورد حملات انتقام جويانه قرار گيرد؟"
بوش پاسخ داد: "تا آن وقت كه من به عنوان رييس جمهور انتخاب نشده ام، حاضر نيستم در باره اينگونه موارد ابراز نظر کنم. اما مي خواهم به جهانيان بگويم كه ما با چنين مردمي محاسبه خواهيم كرد، و اينگونه اقدامات پیامدهایي خواهند داشت."
وقني كه از او پرسیده شد: "آيا دولت کلینتون براي دستگيري بن لادن و افراد ديگر مظنون به دست داشتن در اعمال تروريستي تلاش كافي انجام داده است؟، جواب داد: "درباره اين موضوعات اطلاعات استخباراتي لازم در اختيار من گذاشته نشده است."
در مجموع خبرنگاران درباره سياست خارجي، از بوش سوالات كوتاهی مي پرسیدند. زیرا سطح دانش و صلاحيت او براي رياست جمهوري، به صورت موضوعات اصلی مبارزات انتخاباتي درآمده بودند. چراکه بوش كم به خارج سفر نموده بود، و در روابط بين المللي تجربه مستقيم نداشت. به گونه ای که نمي توانست بدون فكر كردن بگويد، كه پرويز مشرف رييس جمهور پاكستان است. سكتگي در جواب دادن به چنين پرسش هایی از سوي بوش، يکی از نويسندگان مجله گليمور را تشويق كرد تا فهرستي از نام ها را ترتيب دهد و از وی بپرسد. او می خواست بداند كه با شنيدن اسم هايي مانند كرستاين وتاد وتمن، مدونا، مجموعه تلویزیونی "سکس و شهر" (سكس اند دستي)، و طالبان، چه به ذهن بوش مي آيد.
بوش اينگونه پاسخ داد، که وتمن رفيق خوبی بود. در پیوند با مجموعه مورد اشاره نیز، خاطرنشان کرد که تلويزيون نگاه نمي كند. در باره طالبان هم، فقط سرش را تكان داد و خاموش ماند. نويسنده به او نقل (سرنخ) داد و گفت، به خاطر ستمي كه این گروه در افغانستان بالاي زنان مي كنند. بوش خوشحال شد، و اظهار داشت: "فكر مي كردم چيزي در باره يك باند (گروه موسیقی) مي پرسيد. بله طالبان افغانستان مردمان بسيار ظالمی هستند."