
جمهوری اسلامی نگران چیست؟
البته همه مقامات ایرانی در اظهارات خود بر منافع ملی افغانستان و برقراری ثبات درین کشور اشاره دارند، و ازین رهگذر با برگرداندن طالبان به قدرت و مذاکره با آنها مخالفت می ورزند. اما دستپاچگی آنها در موضع گیری هایشان از نیویارک، دوحه، و مقر وزارت خارجه ی این کشور، نشان می دهد که در روابط ایران با افغانستان خاموشی قبل از توفانی برقرار گردیده که جمهوری اسلامی را از آینده اش نگران ساخته است. در هفت سال گذشته شرایط در افغانستان به گونه ی رقم خورد که هر اقدام کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده آمریکا در افغانستان، سبب تقویت و رنگین تر شدن نقش ایران در قضایای افغانستان گردید. همچنین ایران را به اهداف راهبردی اش در افغانستان نزدیکتر ساخت. یعنی اتفاقی، که کشورهای غربی را به شدت نگران کرده است. چراکه از میان برداشتن رقيب ايدئولوژيك (عقیدتی) ايران در منطقه (طالبان گروه تندرو سنی) و برجسته شدن نقش شماری از گروه های شيعه (هزاره ها)، تاجيك ها و ازبیك های هوادار ايران، از مثبت ترین تحولات به سود این کشور در هفت سال گذشته بوده است. اما آغاز گفت وگوهای طالبان با طرف های غربی حتی اگر شانس های قرار گرفته در دست جمهوری اسلامی ایران در افغانستان را پس نگیرد، گمان محدود ساختن آنها را تقویت می کند. کمااینکه طالبان، کنار زدن شماری از سران ائتلاف شمال و گروه هایی که از آنها به عنوان مهره های نزدیک به ایران یاد می شود را، به عنوان پیش شرطی برای مذاکرات اعلام کرده اند.
جمهوری اسلامی چه را از دست می دهد؟
برجسته شدن نقش عربستان سعودی در صحنه ی سیاسی افغانستان در صورتی که ميانجي گري های آن کشور ميان طالبان و کشورهای غربی نتيجه ی مثبت داشته باشد، بدون شک موجب نفوذ هر چه بيش تر عربستان (به جاي ايران) در افغانستان خواهد شد. زیرا از طرفي عربستان كه به عنوان يك كشور اسلامي روابط خوبي را با گروههاي طالبان داشته است، تلاش مي كند در اين بازي ديپلماتيك امتيازاتي را براي خود بدست آورد. کمااینکه رياض درصدد است كه خود را به عنوان تنها مسير رسيدن به صلح از طريق مذاكره به شبه نظاميان افراطي معرفي كند. برخي ها يكي از دلايل مهم اين اقدامات عربستان را، ناشي از هراس رياض از قدرت فزاينده ايران در منطقه مي دانند. آنها مي گويند ايران اكنون به عنوان يك قدرت منطقه اي مطرح است. همچنين سوريه كه متحد ايران بوده، قوی گشته است. بنابراین احتمال آن مي رود كه قدرت اين دو كشور به واسطه امکان بهبود روابط آنها با كشورهاي اروپايي و همچنين آمريكا، در منطقه افزايش بيشتري يابد. لذا این دلایل عربستان را بر آن داشته که به تكاپو بیفتد، تا از قافله بازيگران استراتژيك (راهبردی) در منطقه جا نماند.
شیخ های عرب به عنوان نخستین گام، طرح نزديك كردن طالبان در معادلات قدرت را روی دست دارند، که در نتیجه بازي سياسي جاری در افغانستان را دگرگون خواهد کرد. در عین حال وضعیت منطقه را هم در کل به نفع پاكستان و عربستان سعودي تغيير خواهد داد. البته هنوز خيلي زود است، که در اين باره قضاوت كنيم. چون موانع بسياري پيش رو قرار دارند. اما براساس برخی گزارش های درز کرده به رسانه ها، غربی ها پس از هفت سال در قضایای افغانستان بدین نتیجه گیری رسیده اند که در مساله ی این کشور از عربستان سعودی به عنوان تیری استفاده کنند، که با آن می شود دو نشان را زد. یعنی ابتدا با استفاده از نفوذ سیاسی شیخ های عرب با نزدیک ساختن طالبان به قدرت، می شود مانع تلفات گسترده نیروهای نظامی درین کشور گردید. در روی دیگر هم، می توان با برجسته شدن نقش عربستان سعودی و با توجه به نفوذ آن در افغانستان، دست جمهوری اسلامی ایران را از قضایای افغانستان کوتاه کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر