۱۳۹۱ تیر ۲۴, شنبه

کرزی مرتکبِ «خیانت ملی» شده است!

گفتگوی ویژه با بکتاش سیاوش
محمدمنصوریان

بحران سیاسی - امنیتی، افغانستان را در مرحله‌ی حساس تاریخی قرار داده است؛ نهادهای داخلی و بین‌المللی بحران موجود در کشور را در ده سال گذشته «بی‌سابقه» عنوان کرده‌اند. در مورد ریشه‌های اصلی تشدید بحران گسترده و فراگیر در کشور، گفتگوی ویژه‌یی را با «بکتاش سیاووش» نماینده‌ی مردم کابل در مجلس نمایندگان و به گفته‌ی خودش «نماینده‌ی نسل جوان افغانستان» انجام داده‌ایم.
در این گفتگو ابتدا از زندگی خودش و سپس از اوضاع نابه‌هنجار سیاسی افغانستان پرسیده‌ایم، که اینک می‌خوانید: آقای سیاووش، لطفاً از خود و از مصروفیت‌هایت به ویژه پس از ورود به پارلمان افغانستان به عنوان یک وکیل جوان، صحبت کنید؟
- نامم بکتاش است و تخلصم سیاووش و شناختی که من از خود دارم همین است. در یک خانواده روشنفکر به دنیا آمده و تربیت یافته‌ام و با توجه به پیشینه‌ی خانوادگی‌ام که بیشتر مصروف کارهای رسانه‌ای بوده اند، من نیز به همین سو آمدم.
در کار خبرنگاری و گردانندگیِ بحث‌هایِ سیاسی، خود را موفق احساس می‌کردی و یا در مجلس نمایندگان؟
- من همیشه به یک مسأله فکرکرده ام؛ اینکه چگونه می‌توان خوبتر به مردم خدمت کرد. زمانی ایجاب می‌کرد که به عنوان گرداننده در تلویزیون کار کنم و به منظور انعکاس واقعیت‌ها مردم را در جریان قرار دهم، اما این روش در درازمدت کارساز نبود و برای ایجاد تغییر در ساختار نظام باید از مجراها و شیوه‌های مختلف استفاده می‌کردم.
از جانبی‌هم کارم در تلویزیون طلوع به بن‌بست رسیده بود و به مرحله‌ای رسیده بود که هیچ مقام دولتی آماده‌ی گفتگو با من نبود و این مسأله کار من و طلوع را با بن‌بست روبه‌روساخته بود.
یا با این بن‌بست ادامه می‌دادم که خیلی دشوار بود و یا اینکه از موضع خود عقب‌نشینی می‌کردم و روش خود را تغییر می‌دادم و شیوه‌ی نرم‌تری را مطابق با خواست حکومت انتخاب می‌کردم که در حقیقت برای من یک انتحار سیاسی بود و اعتماد مرا پیش مردم زیر سوال می‌برد.
من امروز خوشحال هستم که به عنوان نماینده‌ی مردم زیر فشار هیچ تهدید و تطمیعی قرار نگرفته و به وظیفه خود عمل می‌کنم. برای نخستین بار صدای به دادگاه کشانیدن رییس‌جمهور را در مجلس نمایندگان من بلند کردم و فریاد زدم که بیشتر از این نباید اجازه دهیم که رییس‌جمهور به قانون شکنی‌هایش ادامه دهد.
این موضع‌گیری‌هایم در آنزمان با واکنش شدید و حتا حملات فزیکی طرفداران رییس جمهور در داخل مجلس مواجه شد.
شما که خودتان را نماینده نسل جوان در مجلس نمایندگان می‌دانید، تا حال چه کارهایی برای جوانان انجام داده اید و در آینده چه برنامه‌هایی را روی دست دارید؟
- من حضورم در پارلمان را مدیون جوانان می‌دانم؛ جوانانی که بدون هیچگونه تعصب و تبعیضی به من رأی دادند و به من اعتماد کردند. من همین حالا نبود جوانان را در پارلمان احساس می‌کنم. وقتی صدای خود را بلند می‌کنم کسی نیست که از من حمایت کند. چون بعضی‌ها فکر می‌کنند که من جوان هستم و احساساتی برخورد می‌کنم.
بنابرین من برنامه‌های دقیقی برای نسل جوان دارم. نخست اینکه تعیین جایگاه جوانان درعرصه‌ی سیاست گذاری‌های کلان مملکت از مهمترین خواسته‌های من است. و من می‌خواهم ثابت کنم که جوانان دارای ظرفیت‌ها و توانایی‌های بالایی هستند.
از جانب دیگر تمام تلاشم این است که فضا را برای راه‌یابی جوانان بیشتر به دور بعدی پارلمان بازتر کنم و در این راستا موفقیت‌هایی هم داشته ام.
برمی‌گردیم به اوضاع کشور، به نظر شما ما حالا در چه وضعیتی به لحاظ سیاسی، اجتماعی و امنیتی قرار داریم؟
- با آنکه ده سال یک فرصت طلایی برای مردم افغانستان بود، اما متأسفانه رایگان از دست رفت و من وقتی به ده سالی که گذشت می‌بینم، متأسف می‌شوم که مردم ما چه فرصت‌های طلایی را از دست داده اند.
پس از حادثه یازدهم سپتمبر، توجه جامعه جهانی به افغانستان بی‌نظیر بود و هیچگاه چنین توجهی به هیچ کشوری صورت نگرفته بود. چهل و دو کشور همزمان وارد افغانستان شدند و تمام امکانات نظامی و اقتصادی‌شان را در اختیار دولت افغانستان گذاشتند تا ما بتوانیم نخست دولت‌سازی کنیم
و سپس ملت‌سازی نمایم و در آخر به روی پای خود ایستاده شویم. اما مهمترین عامل از دست دادن این فرصت‌ها، نبود ظرفیت در درون ساختار نظام افغانستان و اداره‌ی فاسدی بود که رهبری‌اش را آقای کرزی به عهده داشت و متأسفانه هنوز هم دارد.
از جانب دیگر، برخورد مقطعی و متناقض جامعه‌جهانی، نقش مهمی در ناکامی مردم افغانستان برای ساختن کشور آباد و دولت مقتدر داشت. که از این میان حضور کشورهای مختلف در ولایت‌های به خصوص، سوال برانگیز بوده است. به گونه‌ی مثال: بریتانیا با نه هزار و پنجصد سرباز، باشعار اینکه ما به مردم افغانستان کمک می‌کنیم
به هلمند می‌روند درحالی که افغانستان تنها هلمند نیست، اینکه آنان چرا به جاهای دیگر توجه نمی‌کنند سوال‌برانگیز است. یا هم آلمان‌ها که با استقرار در ولایت‌های شمال کشور می‌گویند آنان جنگ نمی‌کنند و به عنوان پاسدار صلح در افغانستان آمده اند،
حالی که چیزی به نام صلح در افغانستان وجود ندارد. این درحالی‌ست که در جریان این سال‌ها هیچ هماهنگی میان این نیروها برای تطبیق برنامه‌های شان در ساختار نظام سیاسی و تقویت نهادهای امنیتی افغانستان وجود نداشت.
بریتانیایی‌ها درحالی تمام امکانات و ظرفیت خود را در هلمند مصرف کردند که همین ولایت در زمان طالبان در تولید مواد مخدر صفر بود، اما حالا هلمند بزرگترین تولید‌کننده‌‎ی مواد مخدر در سراسر جهان است. بنابرین اگر این نیروها در مبارزه با مواد مخدر و تروریزم صادق می‌بودند هیچگاهی مواد مخدر زیر پرچم آنها اینگونه رشد
نمی‌کرد و طالبان نیرومند نمی‌شدند. همچنان برخورد دوگانه‌ی آنان با پاکستان و جانبداری از آنان، عدم صداقت امریکا در سال‌های گذشته به خاطرفشار آوردن و نابود سازی پایگاه‌های اصلی تروریزم از سوال‌هایی است که هنوز در نزد مردم افغانستان وجود دارد و پاسخ نیافته است.
باتمام احترامی که به پرچم و نظام افغانستان دارم، وزارت دفاع کشور شبیه یک انجیو است.هیچ کسی توجه نکرده است که درکجای دنیا ارتش ملی یک کشور بر اساس قومیت ساخته شده باشد. اینجا حتماً باید دو نفر پشتون یکنفرتاجیک یکنفر هزاره و یک نفر ازبیک باشد که اردوی ملی نامیده شود.
ماطرفدار تفکرملی هستیم نه ساختارقومی. من آسیبی را که برای آینده افغانستان پیشبینی می‌کنم از ناحیه‌ی همین اردو است. متأسفانه امروز این اردو فاقد تفکر ملی است، اردویی که متعهد به افراد و احزاب و گروه‌ها است. چندی پیش کسی نزدم آمد که می‌خواهم در اردوی ملی شامل شوم.
زمانی که با مقامات وزارت دفاع تماس گرفتیم گفتند: تنها تنظیمی که برای معرفی باقی مانده حزب اسلامی است که آقای سباوون باید زیرعریضه آن امضاء کند تا آن زمان وی و بر اساس تأیید وحیدالله سباوون به اردو جذب شود. آیا این اردوی ملی افغانستان است یا اردوی گلبدین حکمتیار؟!
ما شدیداً نگران هستیم که نیروهای مسلح کشور با سی درصد فرار، بیش از بیست درصد معتاد و بیش از نود درصد بی‌سواد، چگونه آینده افغانستان را تضمین خواهند کرد؟ و اما موضوع انتقال مسوولیت بهانه‌ای برای حفظ سلطنت حامد کرزی پس از سال 2014 میلادی و خروج نیروهای جامعه جهانی از افغانستان است.
جالبتر اینکه کسی در رأس انتقال مسوولیت قراردارد که پاسپورت خارجی‌اش در سرجیبش قراردارد. کسی‌که امروز فریاد می‌زند که ما آماده انتقال مسوولیت هستیم با کوچکترین مشکلی اولین کسی خواهد بود که پیش از امریکایی‌ها از افغانستان فرار کند. بهتر بود که روند انتقال مسوولیت به کسی داده می‌شد که درهر شرایطی در کنار مردمش باشد با آنان زندگی کند و در کنار آنان بمیرد.
برداشت شما از شخصیت فردی حامد کرزی به عنوان رییس جمهور افغانستان چه است و او چی نقشی را در این ده سال بازی کرده است؟
- نخست اینکه پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، من موافق دادن لقب رییس‌جمهور به حامدکرزی نیستم، چون وی بر مبنای قانون اساسی کشور نتوانست پنجاه به علاوه یک در صد آرا را به دست آورد و بنابرین فاقد مشروعیت است. آقای کرزی فردی است که با مسایل کلان مملکتی برخورد شخصی و سلیقه‌ای می‌کند.
مثلاً: او می‌خواهد که بحث مذاکره با طالبان به گونه‌ای زمینه‌سازی شود که او بتواند به آنان بفهماند که هنوزهم در همان خطوط طالبانی است و بارها با افتخار گفته است که من یکی از بنیانگذاران طالب‌ها بوده‌ام. او کسی بوده که رابطه‌ی طالبان با امریکایی‌ها را تأمین می‌کرد. همین آقای کرزی و برادرانش بودند که در واشنگتن هوتلداری می‌کردند و هیأت‌هایی که از طالبان به امریکا می‌رفتند در هوتل آنان شب را سپری می‌نمودند.
برداشت من از آقای کرزی این است که وی فاقد یک دیدگاه ملی است و این بزرگترین آسیب برای یک ملت است که کسی که در رأس نظام قرار دارد فاقد دیدگاه ملی باشد. بنابرین موجودیت فردی که فاقد دیدگاه ملی، فاقد ابتکار و قاطعیت لازم برای نجات مردمش از بحران باشد، طبیعی است که این شخص خودش در دامن‌زدن به نا آرامی‌ها و تشدید بحران نقش بسیار بزرگ دارد.
خوب، شما(مجلس نمایندگان) در زمینه‌ی جلوگیری از خلاف‌کاری‌های حکومت و آقای کرزی، تا حالا چه کار‌هایی انجام داده‌اید؟
- متأسفانه مجلس از نخستین روزهای کاری‌اش با ساطور حکومت روبه روشد. و نخسین مقابله‌ای را که انجام داد مجادله قانون با زوربود. ما در نخستین روزهای پس از گشایش پارلمان با واکنش رییس‌جمهور روبرو شدیم که خواستار تغییر و مهندسی آرا در انتخابات خلاف تمام موازین پذیرفته شده‌ی دموکراسی و قوانین افغانستان بود. وی صراحتاً از کمیسیون‌ها خواست که توازن قومی را در شماری از ولایت‌های مشخص رعایت کنند، اما این انتخابات بود نه انتصابات. بنابرین تلاش آقای کرزی این بود که وقتی پارلمان از من نمی‌شود برای مردم هم نشود.
متأسفانه ما دستاورد واقعی در راستای خدمت به مردم نداریم و دلیل عمده هم این است که حکومت ما را مصروف یک بازی باطل ساخت و ما مجال پرداختن به قوانین را نیافتیم. به گونه‌ی مثال:
ما نتوانستیم به قانون تحصیلات عالی، قانون انتخابات و حتی تعدیل در اصول وظایف داخلی مجلس، بپردازیم. تمام کار ما موضع‌گیری در مقابل برنامه‌های حکومت است. بنابرین بخش بزرگ این بحران به آقای کرزی بر می‌گردد که تلاش دارد تا وکلا همیشه به ارگ ریاست جمهوری بروند و او نیز با لحنی با آنان صحبت کند که گویا شما نمایندگان مدیون و قرضدار من هستید. من بودم که پارلمان را افتتاح کردم و گرنه شما مشروعیت نمی‌داشتید.
همانگونه که کرزی ادعا کرده بود که انتخابات ریاست جمهوری را خارجی‌ها زده و زخمی ساختند، انتخابات پارلمانی را خودش زده و زخمی ساخت. از ایجاد کار مجلس تاکنون ما شاهد به کارگیری شیوه‌های مختلف از سوی حکومت برای خُرد ساختن و زمین‌گیر ساختن مجلس نمایندگان بوده ایم، چرا؟
- حامد کرزی برای رسیدن به اهدافش پس از 2014 میلادی که دوام قدرتش و روابط استراتیژیک دولت او با امریکا بخشی از آن است، مجلس گوش به فرمان می‌خواست
. مجلسی که به هر دستورش بلی بگوید؛ اما زمانی که به خواستش نرسید و دید که نمی‌تواند از این طریق زمینه را برای تعدیل قانون اساسی برابر سازد و از سوی هم اعضای همین مجلس روابطش با امریکا را زیر سوال برده اند می‌خواهد این مشکل را با ایجاد جرگه عنعنه‌ای که مبنای قانونی ندارد حل کند و از جانبی هم اعتبار مجلس نمایندگان را زیر سوال ببرد.
در حالی که مردم نگران سرنوشت و آینده شان هستند و با گذشت هر روز و تشدید ناامنی‌ها به این نگرانی‌ها هم افزوده می‌شود؛ حامد کرزی در اندیشه‌ی چگونه دوام دادن به قدرت است. درحالی که ما با حضور یکصد و چهل هزار نیروی خارجی نتوانستیم انتخابات شفاف برگزار کنیم چگونه می‌توانیم در نبود آنان و در وضعیتی که نهادهای امنیتی ما قرار دارند انتخابات داشته باشیم.
بنابرین وقتی ما به سال دوهزار و چهارده برسیم کرزی مفکوره‌ای را مطرح می‌کند که زمان برای برگزاری انتخابات مساعد نیست،جرگه‌ای را فرا خواهد خواند و کلاه را برسرش نهاده و سلطانی به تمام معنا خواهد شد. برای رسیدن به این هدف باید وی مشروعیت نهادهای دموکراتیک به ویژه پارلمان را زیر سوال ببرد، چون اگر پارلمان مشروع ومقتدر و بر آمده از دل انتخابات و مورد اعتماد مردم باشد به هیچ عنوانی برای کرزی اجازه نخواهد داد که پس از سال 2014به سلطنت خود ادامه دهد.
به نظر شما راه بیرون‌رفت از بحران کنونی در کشور چه است و چه باید کرد؟
- یگانه راه این است که پارلمان نباید منفعل باشد و باید با تحرکاتش افکارعامه را به سوی خود جلب کند، تا فریب ارگ نشینان را نخورند. یقیناً که با دوام این قانون شکنی‌ها وضعیت کشور بدتر خواهد شد و ما این مشروعیت نیم‌بند و امنیت نیم‌بند را نیز از دست خواهیم داد.
با موجودیت حامدکرزی بر اریکه قدرت سال‌های آینده سال‌های دشوار و سختی برای مردم افغانستان خواهد بود. به این لحاظ برای نجات مردم از این بحران یک راه وجود دارد، اینکه مجلس نمایندگان با استفاده از صلاحیت‌های قانونی خود با پیشنهاد یک ثلث و تایید دو ثلث دیگر، آقای کرزی را مطابق ماده 69 قانون اساسی به خیانت ملی متهم نموده و زمینه را برای خلع وی از قدرت برابر سازند.
و ما برای تطبیق ماده شصت و نهم قانون اساسی اسناد و شواهد زیادی در دست داریم که آقای کرزی را از دیدگاه مردم و قانون متهم به خیانت ملی سازد. گرفتن بکس‌های پول ازسفارت ایران خلاف تمام قوانین افغانستان بود، جالب اینکه کرزی با افتخار می‌گوید که من آقای داوودزی را گفتم که پول‌ها را از سفارت ایران بگیرد. آیا این خیانت ملی نیست و نباید مورد پرسش قرار گیرد؟ اینکه این پول‌ها کجا رفت،
چه کسانی آن را مصرف کردند و چه مقدار آن در کمپاین انتخاباتی مصرف شد و مهمتر اینکه غرور و صلابت ملی ما را خدشه‌دار ساخت و زیرسوال برد.
از جانبی‌هم بی‌تفاوتی حامد کرزی به تعیین خطوط اساسی سیاست خارجی که در هیچ جای قانونی نیامده که کرزی صلاحیت تعلیق قانون اساسی را دارد. نه فرستادن وزرا و ذوات مندرج در ماده شصت و چهار قانون اساسی برای گرفتن رأی اعتماد از مجلس خود خیانت ملی است.
پاکستان همه روزه بر ولایات جنوب- شرقی ماحملات راکتی و توپخانه‌‌ای می‌کند، اما کرزی که در رأس نظام قرار دارد برای پاکستانی‌ها ضمانت می‌دهد که هیچگاهی در برابر آنان حمله نخواهد کرد.
شواهد و قراینی وجود دارد که آقای کرزی سند دیورند را در زمان جنرال مشرف با پاکستانی‌ها امضاء کرده و پاکستانی‌ها با استفاده برهمین سند به کرزی هشدار دادند که اگر در برابر حملات توپخانه‌ای ما می‌ایستی و اگرانتحار کننده‌های پاکستانی را بازداشت و پاکستان را مورد انتقاد قراردهی، ما این سند را به رخ مردم افغانستان و جامعه جهانی می‌کشیم. و امضا کردن این سند به معنای دوام سلطه‌ی پنجابی‌ها بر افغانستان و تبدیل کردن افغانستان به صوبه‌ی پنجم پاکستان است که این درحقیقت خواب چندین ساله پاکستانی‌ها است.
ما با استناد برهمین اسناد و مدارک می‌توانیم کرزی را به عنوان کسی که خیانت ملی را انجام داده مطابق با ماده شصت و نهم قانون اساسی برخورد کنیم و از قدرت عزلش کنیم و این اقدام سبب می‌شود که وی فاقد مشروعیت شود و مشروعیت نیم‌بندی را که دارد نیز از دست بدهد
و آنگاه زمینه برای یک اداره‌ی عبوری موقت مساعد خواهد شد که این اداره سازو برگ‌ها برای برگزاری انتخابات مجدد را در زودترین فرصت آماده سازد.
آنهم در حضورجامعه جهانی، نه آنگونه که کرزی فکرمی‌کند. تنها راه حل برای بیرون رفت از بحران کنونی برای مردم افغانستان همین است و گرنه دوام کار آقای کرزی برمسند قدرت، افغانستان را به بربادی سوق خواهد داد.

هیچ نظری موجود نیست: