۱۳۸۷ شهریور ۲۳, شنبه

افغانستان؛هفت سال پا به پای زمان

درست سه ما پس از فروپاشی برج های مرکز تجارت جهانی، افغانستان میزبان هزاران سرباز تا به دندان مسلح غربی که بهایی دست کم گرفتن اینکشور در محاسبات جهانی را می پرداختند گردید.هفت سال ازفروریختن برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی می گذرد. فروپاشیی که پس لرزه هایش سبب تغیرات برق آسا در افغانستان، کشوری که پس از جنگ سرد آمریکایی ها به یکبارگی بدان پشت کرده بودند گردید.با ورود سربازان سپید پوست و آفتاب ندیده ی غربی ،مردم شهرهای بزرگ افغانستان به استقبال آنان به جاده سرازیر می شدند، میزبانی ده ها هزار سرباز خارجی خوانده یا ناخوانده در سه دهه اخیر مردم این کشور را در استقبال از دوستان خوب آبدیده کرده است.نگاه های اولیه نظامیان اروپایی به شهروندان افغان با شگفتی و تعجب همراه بود. آنان که برای پاسبانی صلح در کشوری که میراث دار سه دهه جنگ ونابه سامانیست گسیل داشته شده بودند از دیدن سرو گردن شهرها و مردمان رنج دیداه ش شوکه شده و همه را تروریست خیال می کردند، در مقابل مردم افغانستان نیز از سرعت عمل این نیروها در برچیدن بساط طالبان حیرت زده شده وبه آنها به دید انسان های ماشینی نگاه می کردند.اما وضعیت به زودی دگرگون شد، نظامیان خارجی باپیاده شدن از خودروو کامیون های نظامی و پایان داشتن میله ی تفنگ شان ، به قدم زدن درجاده ها آغاز کردند، این نیروها همزمان با گشت های امنیتی در جاده هاوارد گفت و شنود با برخی از شهروندان افغان گشتند که با تبادل چند کلام آنها به دور از تصور ذهنی خود افغانها را مردمان صمیمی، و دوست داشتنی یافتند.هزاران نوجوان افغان که در سالهای هجرت به کشورهای خارجی پناه برده بودند و انگلیسی خوب می دانستند با برگشت به کشور به عنوان ترجمان با این نیروها همکار گردیدند.از آنجا که نیروهای غربی به یکباره گی به افغانستان سرازیر شدند با فرهنگ ، و سنت های جامعه افغانی کاملآ نا آشنا بوده وبرای آشنایی با فرهنگ و سنت های رایج در افغانستان به کسانی پناه آوردند که به عنوان ترجمان زیر دست این نیروها کار می کردند، این ترجمان ها یا جوان های دارای کمترین سطح آشنایی با فرهنگ و سنت های جامعه بودند و یاهم کاملا به مانند نیروهای غربی چون خود سالها درهجرت به سر برده اند از فرهنگ و سنت های جامعه به دورمانده اند.

آغاز ماجرا
شوربختی نیروهای خارجی در افغانستان از همین نقطه آغاز شد، برخورد این نیروها به مردم از عینک ترجمان های مکتب نرفته و کم سوادی بود که تنها می توانستند انگلیسی خوب صحبت کنند.بی توجهی به خط قرمز های به نام فرهنگ و سنت جامعه افغانی از سوی نیروهای خارجی آرام آرام چهره ی نیروهای دوست را به اشغالگر و بی بند و بار تبدیل می کرد، نظامیان خارجی که در روستا های افغانستان سرگرم جستجوی رد پای طالبان و القاعده بودند با اشاره انگشتان ترجمان ها رفتار کرده و هزاران تن از افراد بیگناه که شاید خود از طالبان متنفر بوده اند را به نام های طالب و القاعده بازداشت ومورد ضرب و شتم قرار دادند.همچنان همزمان با بازرسی منازلی که در آنها گمان می رفت افراد مرتبط با طالبان و القاعده پناه آورده باشند به بازرسی لباس های زنان و موارد محرمی شروع کردند که چهره ی آنان را زشت تر جلوه می داد.نفرت و انزجار مردم نسبت با این برخوردنظامیان خارجی به آتش زیر خاکستر می ماند که با گذشت هر روز تند تر می شد. با این حال نظامیان خارجی مستقر در افغانستان که برای پاسبانی صلح درین کشور آمده بودند خود را در برابر موجی از اعتراضات شهروندان افغان دیدند که از روستا های اینکشور آغاز گردیده و به سوی شهر ها در حرکت است.

خارج شدن کنترل شهر ها
در یکچنین وضعیتی شرایط به گونه ی شکل گرفت که هر روز صف مخالفین دولت از مجموعه ی مردمانی که ازعملکرد نیروهای ناتو و ائتلاف ناراضی به نظر می رسیدند طویل تر می شد تا آنکه طالبان قادر شدند برای نخستین بار شهر موسی قلعه ولایت هلمند در جنوب افغانستان را در تصرف خود در آوردند، این نخستین رزم آرایی طالبان در برابر نیروهای افغان و خیل نظامیان 60 و یک هزار نفره ی اروپایی بود که زنگ های خطر را به صدا در آورد.طالبان در نخستین فتوحات خود به این حقیقت دست یافتند که نیروهای خارجی مستقر در افغانستان توان جنگ های رویاروی را به دلیل نا آشنایی با اراضی افغانستان ندارند و به زودی می توانند آنان را در برخی از مناطق در جنوب افغانستان از پای در آرند.

از زمین به هوا
نیروهای ناتو و ائتلاف در چندین برخورد با طالبان عملآ توان ستراتیژیک جنگ های رویاروی با این گروه را از دست دادند و به نیروی هوایی پناه آوردند آنان در ابتدا از نیروهای هوایی شان به خوبی سود جستند و موفق به کشتن صداها شورشی درینکشور گردیدند اما این اقدام نظامیان خارجی نیز از سوی طالبان خنثی گردید.

تغیرتاکتیک
طالبان پس از دادن کشته های بسیار بدین نتیجه رسیدند تا در نحوه عملیات شان تغیر وارد آورند، آنان در تاکتیک جدید از منازل رهایشی شهروندان افغان به عنوان پنا گاها و مراکز عملیاتی خود استفاده کردند. که همزمان با آغاز عملیات طالبان بر اهداف ائتلاف و ناتو این نیروها از قوت های هوایی کمک طلب می کردند که تا رسیدن قوت های هوایی طالبان منطقه را ترک کرده و روستاییان را در تیررس بم افگن های ناتو و ائتلاف قرار می دادند.با این تاکتیک گروه های مدافع حقوق بشر و دولت افغانستان از کشته شدن غیرنظامیان انتقاد کرده و در حقیقت طالبان با تاکتیک جدیدشان موفق شدند تا سه دشمن ، ناتو ، ائتلاف و دولت افغانستان را به جان هم بیندازند.

ناتو،ائتلاف و دولت افغانستان
آخرین نمود از بجان هم افتادن دولت افغانستان، ناتو و ائتلاف را در روستای عزیز آباد ولایت هرات در غرب افغانستان می توان دید، در حالی که حامد کرزی رییس جمهوری اسلامی افغانستان با انتقاد از کشتار غیر نظامیان بوسیله ی سربازان ائتلاف این کار را غیر قابل قبول دانست نیروهای ائتلاف با رد گفته های رییس جمهور تاکید کردند که درین عملیات شماری از فرماندهان سرشناس طالبان را کشته اند و شمار غیر نظامیان کشته شده انگشت شمار می باشد.این مساله با عث آن گردید تا حامد کرزی رییس جمهوری اسلامی افغانستان برای همدردی با شهروندان افغان به روستای عزیز آباد سفر کرده و ماجرایی در افتادن خود با غربیان را شرح دهد، کرزی درنشست با سران قوم و نزدیکان مقتولین گفت : "روابط ما با خارجی ها بسیار خراب شده است".

آینده ؟
به نظر می رسد حامد کرزی رییس جمهوری اسلامی افغانستان از نا به سامانی و وخامت اوضاع در کشورش کاملآ نا امید شده است او دریکی از سخنرانی هایش با اشاره به این نکته گفت :"هنوز هم تهدید است کسی از ترس تروریسم ، کسی از ترس بمباردمان های(خارجی ها) و توان این ملت ازین سرزمین نیست که خود را نجات دهد ، نه از تروریستان جلوگیری کرده می توانیم که از پاکستان می آیند و نه هم توان جلوگیری از عملیات نیروهای ائتلاف را داریم که به بهانه تروریسم بمباردمان می کنند و فرزندان ما در آن کشته می شوند، ظلم از حد گذشته است ، ظلم از حد بلند تررفته است ، نه زور خارجی ها را داریم که بگویم بمباردمان نکنند ، و نه هم زور پاکستان را داریم که بگویم بم نفرست". هر چند سخنان کرزی تصویر تاریکی از آینده افغانستان را نشان می دهد اما پس از هفت سال اوهنوز باور دارد که گزینه ی برای نجات افغانستان باقیست و آن در یکپارچه گی افغانهاست :"جهانی که به کمک ما آمده با تشکر از آنها با ممنونیت از آنها بازهم نمی توانند افغانستان را نجات دهند،نجات این کشور،نجات فرزندانش ،از ظلم از پارچه پارچه شدن به بم و انتحار از پارچه پارچه شدن به دست تروریسم و دشمن افغانستان تنها در اتفاق ما و در درک حقایق است".

هیچ نظری موجود نیست: